داستان گویی کلید نفوذ بر دلها

در پاییز سال ۱۹۹۹، در شهری کوچک در تنسی جشنواره ملی سالانه ی داستان سرایی برگزار گردید. در این جشنواره بیش از هفت هزار نفر شرکت کرده بودند.

شیفتگی حاضران درجشنواره، در پای صحبت تک تک داستان سرایان آشکار بود.

داستانهایی که ارائه گردید گوناگون بودند: غمگین، شاد، خنده دار، احساساتی، تاریخی، افسانه ای، اسطوره ای . برخی از داستان ها پیامی بزرگ در بر داشتند، برخی دیگر فقط اسباب سرگرمی بودند.

ولی همه دلستانها و داستان سرایان در یک چیز مشترک بودند :

“شنوندگان را شیفته خود می کردند”

در پایان کنفرانس ، درباره ی راز کامیابی داستان سرایان بحث شد و به نتایج جالبی منتج گردید:

داستان گویی کلید نفوذ بر دلها

اشتیاق:

از کار خود لذت می بردند و با شور و شادی و هیجان سخن می گفتند.

جان بخشیدن به کلام :

تغییر چهره و حرکت دست و بدن با کلامشان هماهنگ بود.

مشارکت حاضران:

همه داستان سرایان ، حاضران را به نحوی با خود همراه کردند. از آنها خواستند آواز بخوانند، دست بزنند، عبارتی را تکرار کردند یا به زبان اشارت روی آورند.

بداهه گویی :

برای هر پرسش حاضران، پاسخی داشتند.

از بر خوانی :

چون داستانها را از بر تعریف می کردند، چشم ها آزاد بود که به چشم حاضران دوخته شود.

لطیفه گویی:

بر هر داستانی ، چه شاد و چه غمگین ، چاشنی لطیفه پاشیده می شد.

خلاقیت:

داستان های کهن با حال و هوایی نو گفته می شد.

دل گرم کنندگی:

داستانها بردل حاضران می نشست.

داستان گویی مهارتی است که با تمرین به دست می آید ، بنابراین از هر کسی بر می آید.

جهت مشاهده ویدئو آموزش فن بیان اینجا کلیک کنید 

اگر تجربه ی شما اندک است به چند نکته توجه کنید :

  • رویدادی از رویدادهای زندگی خود را برای کسی یا کسانی تعریف کنید.

ما داستان های زندگی خود را بهتر از هر داستانی تعریف می کنیم. زیر و بم این نوع داستان را می دانیم و می توانیم آن را در قالب دلخواه خود بریزیم. هر کس تجربه هایی داشته است که مورد علاقه ی دیگران باشد.

  • هدف تان از نقل داستان، ایجاد ارتباط باشد.

کسانی که داستانی نقل می کنند تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند، تیرشان به سنگ می خورد. اگر این نوع دسته از افراد هستید، راه خود را عوض کنید.

هدف خود را ایجاد ارتباط با دیگران قرار دهید. توجه خود را بر شنونده متمرکزسازید تا در این کار مهارت پیدا کنید.

  • از ته دل بگویید.

مردم، شوخ طبعی را دوست دارند. اما نقل داستان خنده دار کار هر کس نیست.

اگر می توانید، چه بهتر. قطعا داستانی که از دل برآید بر دل می نشیند. اگر قصد ایجاد ارتباط دارید داستانی گرم و گیرا تعریف کنید، از ته دل تعریف کنید و نشان دهید که به آنچه می گویید باور دارید.

  • دیگران را مشتاق شنیدن بدانید.

داستان گویی کلید نفوذ بر دلها

از بزرگترین اشتباهات داستان گویان تازه کار این است که دودل می شوند.

داستانی که با ترس و کم رویی گفته شود، گل نمی کند. اگر قصد گفتن داستانی را دارید بی باک باشید. سرشار از انرژی باشید. گیرا و دل نشین صحبت کنید وگرنه از خیرش بگذرید!

می گویند” نخبگان ” بر آبراهام لینکلن خرده می گرفتند که خیلی داستان می گوید. ولی او اعتنایی نمی کرد زیرا از سلیقه ی مردم آگاه بود.

لینکلن می گفت:” آنها که می گویند خیلی داستان می گویم، راست می گویند، اما به تجربه دریافته ام که مردم عادی مطلب را از راه مَثَل آسان تر از راههای دیگر یاد می گیرند. بنابراین گوشم به انتقاد تنی چند منتقد تندرو بدهکار نیست.”

از لینکلن و سخنرانان بزرگ دیگر یاد بگیرید که چگونه با مردم ارتباط برقرار می کردند. و در پایان:

  • نمی خواهد که داستان گوی حرفه ای باشید.
  • فکر کنید که چگونه می توانید مطلب را در قالبی داستانی بهتر برسانید.
  • به جای پشت سر هم ردیف کردن مطالب، داستانی را چاشنی سخن سازید.
  • داستانها می مانند، چیزهای دیگر فراموش می شوند.جهت مشاهده نقشه راه آموزش فن بیان کلیک کنید