در این ویدئو دکلمه شعر مرغ شباویز از نیما یوشیج با صدای زیبا و دلنشین استاد محمدعلی حسینیان ، بنیانگذار آموزش سخنوری حرفه ای و فن بیان در کشور را می شنویم.

دکلمه شعر نو یکی از مهمترین و موثرترین تمرین های فن بیان برای آموزش لحن در فن بیان است.

برای رسیدن به لحن درست و دقیق در فن بیان، این تمرین می تواند سخن آموزان و هنرجویانفن بیان و سخنرانی را با چالش های جدی فن بیان و تکنیک های لحن روبرو کند.

دکلمه شعر مرغ شباویز

پادکست دکلمه شعر مرغ شباویز

..

ویدئوی دکلمه شعر مرغ شباویز

..

متن شعر مرغ شباویز

به شب آویخته1 مرغِ شباویز2

مُدامَشْ کارِ رنج افزاست، چرخیدن.

اگر بی سود می چرخد

وگر از دَسْتْکارِ3 شب، درین تاریکجا، مَطْرود4 می چرخد…

به چشمش هر چه می چرخد، ـ چو او بَرْ جای ـ

زمین، با جایگاهش تنگ.

و شب، سنگین و خونالود، بُرْدِه از نگاهش رنگ

و جاده هایِ خاموشْ ایستاده

که پاهایِ زنان و کودکان با آن گریزانند

چو فانوسِ نفسْ مُرْدِه

که در او روشنایی از قَفایِ5 دود می چرخد.

ولی در باغ می گویند:

₍₍ به شب آویخته مرغِ شباویز

به پا، زآویخته ماندن، بر این بامِ کَبوداَنْدود6 می چرخد.₎₎

معنی واژگان شعر مرغ شباویز

1- آویختن . [ ت َ ]

الف)(مص )آویزان کردن از. آویزان شدن به . تعلیق . متعلق شدن . آونگ کردن . آونگ شدن

ب) جنگ کردن . رزم دادن . نبرد کردن . بجنگ درآمدن . در افتادن با.
چو زور تن اژدها دید رخش
کز آنسان برآویخت با تاج بخش(فردوسی)

ج) گرفتار شدن . دچارگشتن :
بیاویزد آنکس به غدر خدای
که بگریزد از عهد روز غدیر(ناصرخسرو)

2- شباویز= شب آویز: [ ش َ] (اِ مرکب ) مرغی که به شب خود را به یک پای بیاویزد و حق حق گوید و او را حق گوی نیز گویند. مرغ حق . نوعی جغد. مرغ شب آهنگ. بعضی گویند تا از گلوی او قطره خونی نچکد خاموش نگردد.

3- دَسْتْکار: [ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب )  استاد چابکدست ماهر که دستکاری چیزها کند چون جراح و کحال و روشنگر. (انجمن آرا) (از آنندراج ). صنعت و پیشه کار و پیشه ور و کارگر. (ناظم الاطباء). صنعت کار. کارگر. صنعتگر. اهل صنعت . کار دستی کننده چنانکه پیکرنگاری و صورتگری و کفاشی و نساجی و غیر.

در اینجا فریب و حیله هم معنی می دهد.

گفتم این رخنه گر ز چشم بد است
دستکار کدام دام و دد است (نظامی)
ستم و ظلم . دست اندازی :
خرابی داشت از کار جهان دست
جهان از دستکار این جهان رست (نظامی)
جهانش دستکاری خواست کردن
طریق کژ نمایی راست کردن(عطار)

4- مطرود/matrud/: [ مَ ] (ع ص ) رانده و دور کرده شده . مردود شده . (ناظم الاطباء). رانده . رانده شده . دور کرده شده .
هر که آخِربین تر او مسعودتر
هر که آخُربین تر او مطرودتر (مولوی)

5- قفا/qafā/: مجازاً، دنبال . پشت سر. پشت

6- بامِ کبوداندود: آسمان تیره

معنی شعر مرغ شب آویز

به شب آویخته مرغِ شباویز

معنی شعر:

1- شب هنگام، مرغِ شباویز مُعَلَّق گشته و از پا، آویزان است.

2- مرغ شباویز با شب در افتاده است.

3- مرغ شباویز، گرفتار شب شده است.

مُدامَشْ کارِ رنج افزاست، چرخیدن.

معنی شعر: چرخیدنِ مدام او، کاری است که بر رنجش افزوده می شود.

اگر بی سود می چرخد

وگر از دَسْتْکارِ شب، درین تاریکجا، مَطْرود می چرخد…

به چشمش هر چه می چرخد، ـ چو او بَرْ جای ـ

زمین، با جایگاهش تنگ.

معنی شعر: اگر مرغِ شباویز در این جای تاریک تنها و بیهوده می چرخد، نیرنگ و فسون و تردستی شب به گونه ای است که انگار مرغ، بی حرکت است و زمین به دورِ سرش میچرخد و در این حالتِ تنگنا، حسِّ خفگی می کند.

سه نقطه انتهای عبارت: “درین تاریکجا، مطرود می چرخد…” حالت استمرار و تداوم می دهد.

زمین با جایگاهش تنگ، تداعی کنندۀ این فراز از شعرِ ققنوس نیماست: نه این زمین و زندگی اش چیز دلکش است.

و شب، سنگین و خونالود، بُرْدِه از نگاهش رنگ

و جاده هایِ خاموشْ ایستاده

که پاهایِ زنان و کودکان با آن گریزانند

چو فانوسِ نفسْ مُرْدِه

که در او روشنایی از قَفایِ دود می چرخد.

معنی شعر: در این شبِ سنگین و نفسْ گیر که همه چیز خون آلود است، چیزهای اطراف در چشمان مرغِ شباویز تیره و تار شده است. در شب هول آور و ترسناک، حتی راه های فرار و جاده ها هم می خواهند بایستند و همپای زنان و کودکان فرار کرده و متواری شوند. این فرار کردن و گریختن، آخرین تلاش های کسان است مانند آخرین تلاشی است که فانوس خاموش شده، برای ساطع نمودن نور از لابه لای دود حاصل از خاموشی فتیلۀ در حالِ دوده زدن و چرخیدن می کند.

ولی در باغ می گویند:

₍₍ به شب آویخته مرغِ شباویز

به پا، زآویخته ماندن، بر این بامِ کَبوداَنْدود می چرخد.₎₎

معنی شعر: به نظر می رسد تمام کلید واژه شعر در این واژه “ولی” است. و برای این قسمت انتهایی می توان دو برداشت داشت:

1- مرغ شباویز به واسطۀ وارونه بودن و ارتفاعِ رفیعی که دارد، همه چیز و همه کس را به گونه ای دیگر میبیند و گویا اضطراب و سنگینی و التهابِ درونِ باغ را درک کرده و از این درک، در رنج و تب و تاب است. ولی اهالیِ باغ، این اضطراب و التهاب و آرامشِ قبل از طوفان را هنوز در نیافته و در انتهایِ شعر، به طعنه به کارِ عبث او می نگرند و می گویند عجب مرغِ بیهوده ای.(ناظر به تحولات و ابداعات نیما در حوزه شعر نو)

2- شرایطِ سیاسیِ مُلْتَهِب است. راهی برای رهایی نیست. زنان و کودکان در حالِ فرارند و یاس و ترس و وحشت، همه جا را فراگرفته است. اما با این همه حضورِ مرغی شباویز و زمزمه کردن و ناله سر دادنش(حق حق گفتن مرغ شباویز) به آنها امیدِ طلوعِ صبح را می دهد. (ناظر به شرایط سیاسی و اجتماعی دوران نیما)

تفسیر و تحلیل شعر مرغ شباویز

به زودی …

نویسنده: مهندس علی شمس