پرسش و پاسخ های بیان :

سوال1: برای تقویت بیشتر بیان چه تمارینی را پیشنهاد می فرمایید؟

پاسخ: قطعا برای تقویت بیان تمارین متفاوت و متنوعی به شما عزیزان در کلاس فن بیان و صداسازی پیشنهاد می گردد. اما دو تمرین جدی و دائمی برای تقویت بیان به شما توصیه می کنم. این تمارین شما را بی نیاز از شرایط زمانی و مکانی می کند و شما می توانید در هرجا و با هرکس و در هر موضوعی این تمرین را انجام دهید.

برای آنکه نحوه گفتار و بیان شما تقویت شود همیشه تلاش کنید هرآنچه می خوانید ، می بینید و می شنوید را به گونه ای فرا بگیرید که گویی قرار است آن را برای دیگران تعریف کنید، توضیح دهید و یا تدریس نمایید.

این کار به شما کمک می کند که حافظه شما تقویت شده و مطالب و دریافته های شما تبدیل به اندوخته های شما گردد.

کلامی که فاقد جذابیت باشد ,  گفتنش با نگفتنش تفاوتی ندارد

همچنین با این رویکرد، آهسته آهسته ذهنتان تبیین را می آموزد. یاد می گیرید که قرار است حرف بزنید، زیبا حرف بزنید، اثرگذار حرف بزنید و بگونه ای حرف بزنید که کلامتان دارای جذابیت باشد. چون کلامی که فاقد جذابیت باشد، گفتنش با نگفتنش تفاوتی نمی کند.

اگر کارمند هستید و در جلسه هفتگی مدیران شرکت میکنید , خود را ملزم کنید به صحبت کردن یا سوال پرسیدن

از همه این ها مهم تر آنکه زمانی که رویکرد من به بیان مطالب و تبیین مباحث، آموزشی و تعلیمی باشد، ذهن ناخودآگاه، خود را با سوالات احتمالی که محتمل است از من پرسیده شود درگیر نموده و به ناچار درباره آن موضوع هم بیشتر فکر می کنم و هم تلاش می کنم با توضیحات بهتر و دقیق تر، مخاطبم را به خواسته ذهنیم رهنمون سازم.

تمرین دیگر که خود به گونه ای تکمیل کننده تمرین قبلی است، این است که خود را در معرض بیشتر سخن گفتن قرار دهید. شما باید از هر فرصتی برای صحبت کردن استفاده کنید چه کوتاه و چه بلند.

اگر در محیط کاری خود دارای سمت و مسئولیت مدیریتی هستید تلاش کنید چندین بار در هفته در مقابل کارمندانتان سخن بگویید

اگر دوستانی دارید که هر چند وقت یکبار به دور هم جمع می شوید، حتما مطلب و یا ماجرایی را با شرح و بسط برایشان تعریف نمایید. اگر کارمند هستید و در جلسان هفتگی مدیران شرکت می کنید، خود را ملزم کنید به صحبت کردن و یا سوال پرسیدن.

حتی اگر هیچ کدام از این فرصت ها را ندارید می توانید از نیازمندی های روزنامه ها استفاده کنید. با برخی از تبلیغات و آگهی ها تماس گرفته، تلاش کنید با ایجاد ارتباط و دقت در سخن گفتن، توانمندی های بیانی خود را افزایش دهید. کاملا طبیعی است که برای ورزیدگی در هر کاری باید آن را بر اساس آگاهی و دانش، فراوان انجام داد و تکرار کرد، به عبارت دیگر کار نکو کردن از پر کردن است.

 

سوال2: من کوتاه و مختصر حرف می زنم و همه حرف هایم حتی اگر زیاد هم باشد با گفتن چند جمله تمام می شود. لطفا مرا راهنمایی نمایید.

پاسخ: شما به تعبیری گزیده گوی هستید. گوینده حرفه ای و سخنور قدرتمند از دو توانمندی بیانی بهره مند است و برای کسب آن تلاش های فراوانی کرده است. استفاده از ایجاز و اطناب. موجز گفتن بدین معناست که سخنور قادر است بلندترین مطالب و طولانی ترین مباحث را در چند عبارت خلاصه کرده و آن را بیان نماید.  

اطناب در کلام، توانمندی دیگر سخنور حرفه ای است. سخنوران می توانند یک جمله و یک عبارت را با توضیحات مرتبط و تعابیر تازه تر به گونه ای بیان نمایند که شنونده از شنیدن آن مطالب خسته نشده و احساس نماید هر لحظه در حال شنیدن ابعاد متفاوت و تازه تری در آن موضوع می باشد.

ایجاز و اطناب حد و حدودی دارند که اگر رعایت نشود به کلام و بیان سخنوران ضربه می زند. ایجاز را تا بدان جایی انجام می دهیم که ایجاز به ابهام و گنگی و نامفهومی کلام ختم نشود که اگر کلام نامفهوم گردید هم تشخص سخنور به زیر سوال می رود و هم مخاطب از همراهی کردن قطار سخن باز می ماند.

اطناب در کلام تا آنجایی مجاز هست که اطناب به عطاله منجر نگردد.

عطاله آنجایی اتفاق می افتد که کلام فهم شده است و توضیحات شما تکرار مکررات است و قطعا گفتن چیزهای تکراری برای هر کسی ملال آور و خسته کننده است.

برای توانمند شدن در اطناب کلام، شما باید از تمارینی استفاده نماید. مثلا آنکه تلاش کنید ماجرایی از تجربیات خودتان و یا اینکه مطلبی را که جایی خوانده یا شنیده اید را برای دیگران توصیفی بیان کنید به عبارت عامیانه آن را رنگی تعریف کنید. تلاش نمایید به جزئیات بپردازید و به راحتی از خیر مطالب و ریزجزئیات نگذرید و کاری کنید که مخاطب برای شنیدن ماجرای شما مجذوب کلام شما گردد.

مطلب مهم دیگری که بیان شما را قدرتمند تر و تبیین شما را منسجم تر می نماید، استفاده نکردن از کدهای ذهنی است.

برای درک بهتر کدهای ذهنی بهتر است مثالی برای شما بزنم. فرض کنید که قرار است شما روز دوشنبه ساعت 17 از ایستگاه متروی صادقیه سوار مترو شده و در ایستگاه میرداماد پیاده شوید تا برای یک جلسه مهم کاری درباره فروش یک دستگاه بیل مکانیکی چرخ لاستیکی R180W-9S با موتور میتسوبیشی به دفتر آقای محمدی رفته و قرارداد ببندید. 

خوب، آیا مرور کردن این قرار کاری در ذهن شما به همین گونه که برایتان شرح و بسط دادم انجام می شود؟ هرگز. ذهن شما از حداقل واژگان و بدون نیاز به استفاده از جملات کار خودش را انجام میدهد. به عبارت دیگر ذهن شما هر پدیده را با کدگذاری برای خودش مشخص می نماید. مثلا صبح همان روز در ذهن شما این کدها این گونه نمایان می شوند: امروز، میرداماد، محمدی، فروش، بیل.

برخی افراد همان گونه با دیگران حرف میزنند که خودشان با خودشان و در ذهنشان صحبت می کنند.

این کار غلط است هم کلام کوتاه و مختصر می شود، هم سخن تان ابتر و نامفهوم می گردد. برای اینکار شما باید برعکس عمل نمایید. یعنی همان گونه که با دیگران حرف می زنید با خودتان گفتگوی درونی کنید. یعنی تلاش کنید به طور آگاهانه و ارادی از به کارگیری کدهای ذهنی پرهیز کرده و با خودتان در قالب جملات و عبارات سخن بگویید.  

شاید در ابتدا با مشکل مواجه شوید و فرآیند ذهنی شما کمی کند تر از سابق گردد اما اگر به انجام این کار عادت کنید و ذهن شما اینچنین عمل کردن را بیاموزد، به زودی به جایی می رسید که همان گونه که فکر می کنید، سخن می گویید. یکی از خوبی های این تمرین در این است که این تمرین پایانی ندارد و همیشه و همه جا و بدون نیاز به شنوده و مخاطب، حتی در سکوت و تنهایی نیز قادر به انجام آن و ورزیده شدن هستید.

  

سوال3: چگونه می توانیم از واژگان تازه و لغات جدید در صحبت کردن مان استفاده کنیم؟ برای پیدا کردن این واژگان باید از چه تمارینی استغاده نماییم؟

پاسخ: یک تمرین همیشگی: دقت کنید، دقت کنید و دقت کنید. خود را عادت به دقت کردن، شنیدن و دیدن کنید. به حرف زدن های دیگران دقت کنید. تمام واژگان، جملات و عبارات آنها را بشنوید. لحن کلامش را حس کنید و زبان بدنش را ببینید. بعد از این دقت کردن در دیدن و شنیدن و حس کردن نوبت به تحلیل کردن می رسد.

پرسش و پاسخ های بیان 

حال باید بررسی کنید که از سخن گفتن طرف مقابل لذت برده اید یا خیر. اگر لذت برده اید از کدام بخش کلامش لذت بردید و اگر کلام و بیانش را کسل کننده و خسته کننده یافتید دلیلش چه بوده است؟ کدام واژگانش را دوست داشتید یا چه کلمه ای کلامش را سطحی کرد؟ آیا لحنش زیبا و گوش نواز بود و یا آزار دهنده و خسته کننده؟ آیا توانست مطلبش را از ابتدا تا انتها کامل و روان و یک دست و منسجم بیان کند یا دائما رشته کلام از دستش خارج می شد و حواس شما را پرت می کرد؟ زبان بدنش منطبق با کلامش بود یا فقط یک سری کارهای نامربوط و تکراری؟و…

این دقت ها شما را از لحاظ ذهنی آماده می سازد که نسبت به مقوله سخن گفتن دقیق شوید و تازه اینجاست که گوینده دقیق بر استفاده از واژگان و کلمات و جملات و عبارات، دقیق عمل می کند. مثلا دیگر نمی توان خیلی بی تفاوت و غیر حساس از واژه درد بجای رنج، تماشا کردن بجای دیدن، خنده بجای تبسم، کینه بجای نفرت، عادت بجای تکرار، خسته بجای ناتوان و… استفاده نمایید.

اینجاست که ذهنتان کند می شود و گفتارتان با مشکل مواجه می شود. دیگر برای انتخاب واژه و برگزیدن کلمه دچار وسواس می شوید و از یک جایی بعد بر اساس معلومات و میزان مطالعاتتان کم می آورید و عاجز می شوید. و چقدر خوب که عاجز می شوید.

اینجاست که باید به سرزمین واژه ها و دریای بی پایان عبارات و اصطلاحات و جملات، به جهان ادیبان و شعرا گام بگذارید و خوشه چین خرمن علم و فضل این بزرگان گردید.

حالا زمانی که دیوان حافظ یا غزلیات سعدی یا اشعار ناب اخوان را با همان دقتی که از آن یاد کردیم می خوانید، در می یابید که هر واژه در کجا و با چه ضرورتی مورد استفاده قرار گرفته است. آن وقت است که باید واژگان و عباراتی که به نظرتان زیباست و برای سخن گفتن روزمره در موضوعات مورد نظرتان کاربرد دارد را جداگانه یادداشت کرده و در حین سخن گفتن خود را ملزم به استفاده از آنها نمایید تا به مرور زمان این واژگان و اصطلاحات و ضرب المثل ها بخشی از خزانه واژگان گفتاری شما گردیده و ذهن شما به استفاده از این گنجینه ها عادت نماید.

شما باید به همین ترتیب دایره واژگان خود را گسترش دهید و برای خودتان یک فرهنگ لغات شخصی تهیه نمایید.

از این پس شما هر عبارت زیبا، جذاب و تاثیرگذاری که در کلام دیگران، رسانه ها، جراید و روزنامه ها، مقالات و مجلات و کتابها شنیدید و خواندید را به آن اضافه کرده و از آن در سخن گفتن تان استفاده نمایید. برای بیان قدرتمند حتما باید با آثار قدرتمند ادب پارسی انس گرفته و همیشه و همواره از آنها بهره مند گردید. اهل بیان و زبان باید اهل شعر و نثر ادبی باشد.

هر میزان قرابت شما با ادبیات بیشتر باشد، کلامتان فاخرتر و بیانتان زیباتر می گردد.