آموزش فن بیان | روش های ایجاد وزن و موسیقی در سخن | دکتر حسینیان

روش-های-ایجاد-وزن-و-موسیقی-در-سخن

یکی از مواردی که در سخنرانی و فن بیان به جذاب تر شدن و تاثیرگذار بودن سخن کمک می کند، وزن و موسیقی کلام است. 

..

البته منظور ما از ایجاد وزن و موسیقی در گفتار با وزن و موسیقی که در شعر وجود دارد متفاوت است و یک سخنران نمی تواند به زبان شاعران سخن بگوید. در این ویدئو به روش های مهم ایجاد وزن و موسیقی در گفتار مانند توازی، استفاده از کلمات هم وزن و تکرار می پردازیم. یکی از شاخصه های مهم فن بیان قوی و قدرتمند، آهنگ، ریتم و موسیقی کلام است. یک اصل کلی در آموزش فن بیان وجود دارد و آن هم این است که برای آهنگ دادن به کلام و سخن کافیست که کلمات جابجا شوند. شما در عرصه شعر نو می توانید این مورد را مشاهده کنید. شعر نو چه می کند؟ در واقع شعر نو وزن واقعی عروضی را که عارض بر شعر بوده است را از آن می گیرد و صرفا با جابجایی کلمات به آن وزن می دهد.

یکی از ویژگی های مهم سخنوران حرفه ای، سلیس، روان و شفاف سخن گفتن و راندن است. وزن و آهنگ و موسیقی کلام باعث روان سخن گفتن سخنران می شود. تسلط بر تکنیک های ایجاد وزن و موسیقی در گفتار یکی از مهارت های مهمی است که باید سخنوران حرفه ای از آن برخوردار باشند.

به عنوان مثال شما شعر قاصدک اخوان ثالث را یا شنیدید یا خواندید. می بینید که در این شعر دقیقا همین اتفاق می افتد. شعر قاصدک عملا یک حرف زدن عادی است اما شاعرانه و زیباست. اخوان در شعر قاصدک می گوید:

“قاصدک! هان، چه خبر آوردي؟
از کجا، وز که خبر آوردي؟
خوش خبر باشي، امّا، امّا
گرد بام و در من
بي ثمر مي گردي.
انتظار خبري نيست مرا
نه زياري نه ز ديّاري ، باري،
برو آنجا که بود چشمي و گوشي با کس،
برو آنجا که ترا منتظرند.
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار از اين در وطن خويش غريب.
قاصدک تجربه هاي همه تلخ،
با دلم مي گويد
که دروغي تو، دروغ
که فريبي تو، فريب.
قاصدک! هان، ولي …
راستي آيا رفتي با باد؟
با توام، آي کجا رفتي؟ آي…!
راستي آيا جايي خبري هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمي، جايي؟
در اجاقي- طمع شعله نمي بندم – اندک شرري هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند …”

این شعر صرفا یک حرف زدن ساده است. در این شعر شاعر صرفا با جابجایی کلمات کاری کرد که تو احساس موسیقی کردی. یعنی این شعر در گوش احساس موسیقایی به وجود می آورد.

می خواهیم در مورد چهار راهکار مهم که در فن بیان به کلام و سخن و سخنرانی وزن می دهد صحبت کنیم و آن را ارائه کنیم.

 

1- استفاده از توازی یا ایجاد توازی (استفاده از کلمات هم خانواده)

توازی یعنی چه؟ یعنی مشابهت سازی ترتیبی بین کلمات و جملات

من اگر بتوانم هنگامی که می خواهم منظورم را بیان کنم، آن را با جملاتی بیان کنم که یک سری از کلمات و جملات در آن مشابهت سازی شده باشد و به هم شبیه شده باشند و نزدیک شده باشند، توازی شکل می گیرد و وزن به وجود می آید. این کار باعث تاثیرگذاری بیشتر کلام و سخن سخنوران حرفه ای می شود.

در این زمان می خواهم منظور و مضمونی که در ذهن دارم را بدون در نظر گرفتن هیچ گونه وزنی بیان کنم: دوستان عزیز دقت کنند اگر ما حقیقت مورد تردید قرار دهیم و آن را رد کنیم. این به منزله این است که این امکان وجود دارد که ما در هر جایی و به خاطر هر چیزی حقیقت را مورد تردید قرار دهیم. در واقع همه حرف ما این است که حقیقت را به هیچ وجه و به هیچ دلیلی و به خاطر هیچ مصلحتی نباید رد کرد. چون اگر این کار را بکنیم، این دیگر باب می شود که در ذهن خودمان و یا دیگران، حقیقت را به خاطر هر چیزی فدا می کنیم.

حالا من می خواهم به این جملات وزن بدهم. برای وزن دادن از توازی استفاده می کنم. به عنوان مثال می گویم:

رد حقیقت در هر جایی، بر اساس هر شرایطی، به منزله تردید در حقیقت در هر جای دیگری است.

حالا مشاهده می کنید که کلام و سخن ما دارای وزن شده است. کلماتی مانند رد و تردید، هر جایی و هر شرایطی، در کنار هم قرار گرفتند و توازی را شکل داده اند. موازی سازی به وجود آمد و کلام وزن گرفت.

یکی از تمرین هایی که در این زمینه باید انجام بدهید این است که متون ساده را بخوانید و تلاش کنید که به آن ها وزن دهید. این تمرین باعث می شود که سخنوران، مهارت لازم برای وزن دادن و ایجاد موسیقی در کلمات و جملات را پیدا کنند.

 

2- تکرار

راه دوم تکرار است. استفاده از تکرار بسیار ساده است. اصل تکرار این نکته را مدنظر قرار می دهد که می خواهید حرفی را بزنید و آن حرف کلمه مشخصی دارد و به جای آن که آن کلمه را یک بار در ابتدای جمله بگویید و آن را با فعل ببندید، آن کلمه را در چند جمله تکرار کنید.

به عنوان مثال من می خواهم در مورد اهمیت کلام، سخنرانی کنم. می گویم: کلام ماهیت و جان و روان و همه وجود و همه چیز ماست. با استفاده از راهکار تکرار می توانم مطلب فوق را بدین صورت بیان کنم و به آن وزن و ریتم و موسیقی بدهم:

کلام ما ماهیت ماست. کلام ما جان ماست. کلام ما روان ماست. کلام ما اندیشه ماست. کلام ما همه وجود ماست.

در واقع به جای آن که کلام را اول جمله بگویم و آن را با فعل ببندم، آن را در جملات متعدد تکرار کرده ام و از این طریق به سخن و سخنرانی خود، وزن داده ام و سخن خود را به یک عبارت موزون تبدیل کرده ام.

3- سجع یا استفاده از کلمات هم وزن

راه سوم استفاده از سجع است. وقتی می گویم سجع، نه به آن معنا که در ادبیات در نثر مسجع استفاده می شود. منظورم آن نوع سجع نیست. همان طور که می دانید در ادبیات سجع زمانی به وجود آمد که کسانی که نثر می نوشتند خواستند مثل کسانی که شعر می گفتند برای وزن دادن به نثر، قافیه ایجاد کنند. اما قافیه مختص شعر بود. نویسندگان به جای قافیه از سجع استفاده کردند.

در سجعی که در نثر و نوشتار وجود دارد، کلمات مانند هم هستند و فقط یک اختلاف با هم دارند مثلا در یک حرف و یا در یک حرکت. اما در سجعی که ما در گفتار مدنظر داریم آن نوع از سجعی که در نوشتار استفاده می شود نیست. صرفا منظور ما این است که از کلماتی استفاده شود که هم وزن باشند.

به عنوان مثال در سجع نوشتاری می توان به نثر خواجه عبدالله انصاری اشاره کرد که می فرماید: خدایا آن ده که آن به. اما در گفتار ما فقط به دنبال کلمات هم وزن هستیم تا بتوانیم ریتم و موسیقی لازم را به سخن و کلاممان بدهیم.

مثلا من می خواهم بگویم: رفتار یک انسان موفق می تواند الگوی مناسبی برای جامعه باشد. اگر بخواهیم به این عبارت وزن بدهیم باید از کلمات هم وزن استفاده کنیم. این جمله را می توان به این صورت بیان کرد که: “رویکرد و عملکرد منحصر به فرد یک انسان موفق می تواند الگوی بایسته و شایسته ای را برای یک جامعه تعیین و تبیین کند”. استفاده از کلمات هم وزنی مانند رویکرد و عملکرد، بایسته و شایسته، تعیین و تبیین، باعث ایجاد و وزن و موسیقا و هارمونی لازم در این عبارت شده است.

یا در مثالی دیگر اگر بخواهم بگویم که: سخنران باید در هنگام سخن گفتن از کلمات مناسب و درخور استفاده کند. می توانم با استفاده از کلمات هم وزن این جمله را به این صورت بیان کنم که: “هر سخنران سخندانی باید به لطائف و ظرائف و دقائق کلام،  آشنا و آگاه باشد“. استفاده از کلمات هم وزنی مانند سخنران و سخندان، لطائف و ظرائف و دقائق وزن و ریتم و موسیقای فوق العاده ای را به این عبارت می دهد که مخاطب سخنرانی هم آن را بسیار دلنشین و گوشنواز می یابد.

 

4- استفاده از کلمات مترادف و متضاد

راهکار چهارم استفاده از کلمات مترادف و متضاد است که می تواند به سخن سخنران وزن و موسیقی بدهد. می توانم به یکی از مشهورترین دیالوگ های تاریخ ادبیات اشاره کنم که در نمایشنامه تراژدی مشهور هَملِت اثر ویلیام شکسپیر آمده است: “بودن یا نبودن، مسئله این است”. یکی از مهمترین دلایل زیبایی این عبارت استفاده از دو کلمه متضاد بودن و نبودن است.

فرض کنید من می خواهم بگویم اگر می خواهی کاری را انجام دهی به عاقبت آن فکر کن. اگر بخواهید به این جمله وزن بدهید با استفاده از کلمات مترادف و متضاد می توانید این کار را انجام دهید. می توان عبارت فوق را بدین صورت بیان کرد: “برای انجام هر کاری باید به سرانجام آن فکر کرد”. متضاد بودن دو کلمه انجام و سرانجام از یک طرف و هم وزن بودن آن ها از طرف دیگر، زیبایی و وزن و موسیقای دلنشینی را ایجاد می کند.

در مثالی دیگر من می خواهم بگویم: جذاب بودن سخن، مخاطب را به هیجان می آورد. با استفاده کلمات مترادف و همچنین ایجاد توازی و استفاده از کلمات هم خانواده می توان این جمله را بدین صورت بیان کرد که: “شیوایی و گیرایی و جذبه و جذابیت سخن، مخاطب را به وجد می آورد”. استفاده از دو کلمه مترادف و هم وزن شیوایی و گیرایی و همچنین استفاده از دو کلمه هم خانواده جذبه و جذابیت، باعث زیبایی فوق العاده و آهنگین شدن عبارت شده است.

استفاده از راهکارها و تکنیک های وزن دهی به عبارات و جملات، می تواند مهارت و توانمندی سخنوران حرفه ای در فن بیان را به رخ بکشد و میزان تاثیرگذاری و نفوذ سخنوران را بر ذهن و قلب مخاطب صدچندان کند.

 

فهرست مطالب