5 تکینک ساده قصهگویی در سخنرانی :
یک سخنران متبحر برای رسیدن به مرحلهی اقناع مخاطب، نیازمند بهکارگیری ابزارهای متنوعی است.
از مرور جملات و اشعار بزرگان گرفته تا قصهگویی و داستانسرایی.
در حقیقت “قصهگویی” یکی از بهترین و قدرتمندترین ابزارهای سخنور ، برای جذب مخاطبان است. پست امروز تیم سخنوران ، دربارهی برخی از تکنیکهای قصهگویی است.
۱. جزئیات مربوط به قصه را با دقت توصیف دهید
وقتی قصهای را روایت میکنید، باید موقعیتی را که روایت در آن شکل میگیرد، بهدرستی و با دقت شرح دهید؛ فرقی نمیکند داستان شما فضایی فلسفی دارد یا طنز، بههر حال با توجه به موضوع داستان، باید توصیفی درخور از شرایط مربوط به آن بیابید؛ بهگونهای که مخاطب خود را در بطن آن موقعیت احساس کند.
- پیشزمینهای برای تعریف قصه آماده کنید. دربارهی اینکه با چه جملاتی قصه خود را آغاز کنید بیندیشید. توجه کنید، زمانبندی داستان و روایت به چه موقعی بازمیگردد؟ شخصیت اصلی داستان کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ آیا داستان در مکانی خاص رخ داده، اگر این طور است چه چیز باعث شده، این مکان خاص و ویژه باشد؟ این داستان متعلق به چه کسی است؟ آیا داستان آن کلی و عمومی است و برای همه آشناست؟ نقل همهی این پیشزمینهها به مخاطب برای قرار گرفتن در جریان قصه، کمک میکند.
- دربارهی علتی که باعث شده این قصه را برای سخنرانی خود، انتخاب کنید بیندیشید. گاهی تأمل دربارهی این مسئله باعث میشود متوجه شوید، قصهای که برای روز اجراء انتخاب کردهاید، تناسب چندانی با موضوع سخنرانی نداشته و از بازگویی آن صرف نظر کنید.
- اگر داستانی که تعریف میکنید در گذشته رخ داده است، بهتر است آن را به زمان حال بیاورید؛ با این کار مخاطب بهتر با آن ارتباط برقرار میکند و سریعتر با داستان مأنوس میشود.
۲. برای داستان ساختار مناسبی طراحی کنید
وقتی داستانی تعریف میکنید باید به ساختار آن دقت داشته باشید. بهخصوص اگر این داستان برای خودتان رخ داده است یا به شما ارتباطی دارد، حتماً باید بهگونهای ساختار آن را تنظیم کنید که برای مخاطب جذاب باشد. سالیان درازی است که بشر به داستانگویی میپردازد و از این طریق تجریبات خود را به دیگران انتقال میدهد. رعایت این نکات و جزئیات میتواند، داستانگویی را بهتر و جذابتر کند:
- فرقی نمیکند که داستان شما دربارهی چیست در هر حال باید ساختار آن با روابط علت و معلولی، پایهریزی شده باشد؛ چیزیکه در ادبیات داستانی آنرا به اصطلاح “پیرنگ” یا “موتیف” مینامند. یعنی هر اتفاقی که در داستان شما رخ میدهد، باید سرمنشاء اتفاقات بعدی باشد. پس به واژههایی مانند: «زیرا» و «بهخاطر اینکه» و سایر عبارات و کلماتی که روابط علت و معلولی را بازگو میکنند، توجه داشته باشید. بهطور مثال: بهخاطر ریختن آب روی زمین، شما سُر خوردهاید و این اتفاق باعث مسئله و رویدادی خندهدار شده است.
- نقطه شروع تضاد و تعارض در داستان را سریع مطرح کنید. مدام حاشیه نروید و زود قسمتی را که موجب پیشآمدهای بعدی میشود شرح دهید. مثلاً در داستان سیندرلا، لازم نیست خیلی به زندگی سیندرلا قبل از ورود نامادری و دخترانش بپردازید؛ بلکه باید زود، تند و سریع به قلب ماجرا بروید.
3. جزئیات مناسب را شرح بدهید
جزئیات این قابلیت را دارند که داستان شما را شگفتانگیز کنند یا آن را با سر به زمین بزنند. اگر در بازگویی جزئیات داستان زیادهروی به خرج دهید، مخاطب را گیج و خسته میسازید. در مقابل اگر اطلاعات کافی، دربارهی فضای قصه به مخاطبان ندهید، قصه برایشان باورپذیر نخواهد بود.
- هنگام بیان جزئیات از کلماتی استفاده کنید که در تصویرپردازی فضای قصه کمک میکنند. هرچه جزئیات و عبارات، مناظر و چشماندازهای بهتری در اختیار مخاطب قرار دهد، آنها بهتر فضای قصه را درک میکنند و با آنچه میگویید ارتباط برقرار میکنند.
- به جزئیاتی بپردازید که در نتیجهی داستان نقش دارند. مثلاً: زمان بازگویی داستان سیندرلا، لازم نیست که تکتک کارهایی را که ناخواهریها از سیندرلا طلب میکنند، نام ببرید؛ امّا بیان وظایفی که نامادری برای ممانعت از حضور سیندرلا در شب مهمانی شاه به او محول میکند، در پیشبرد و نتیجهی داستان ضروری است، پس باید آنها را مطرح کنید.
- شما میتوانید از جزئیاتی بامزه و طنزآمیز در قصهی خود استفاده کنید. فقط حواستان باشد که اعتدال را رعایت کنید و از نکاتی استفاده کنید که به درک بهتر موضوع کمک میکنند.
- در بیان جزئیات از ابهام بپرهیزید. حتماً جزئیاتی را که برای درک داستان مهم هستند، بازگو کنید و اجازه ندهید که مخاطب گیج شود؛ مثلاً در داستان سیندرلا، مخاطب باید بداند که لباس سیندرلا برای جشن چگونه آماده میشود.
5 تکینک ساده قصهگویی در سخنرانی
4. یکپارچگی داستان را حفظ کنید
باید یکدستی داستان را حفظ کنید. مثلاً ممکن است داستانی را روایت کنید که در آن وقایع هیجانانگیز و عجیبی رخ میدهد. به یاد داشته باشید تا زمانی که یکپارچگی کلامتان حفظ شود، داستان شما برای مخاطب باورپذیر خواهد بود؛ امّا اگر در میان داستانی واقعی از زندگی روزمره، صحبت سفینهها و فضاپیماها را پیش بکشید، قطعاً رشتهی افکار و عقاید مخاطب را پاره خواهید کرد.
- یکدستی شخصیتهای داستان، نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. مثلاً وقتی دربارهی شخصیتی صحبت میکنید که در آغاز داستان ترسو و خجالتی است، نمیتوانید بدون هیچ پیش زمینهی ذهنی، یکمرتبه او را تبدیل به شخصیتی دلاور و شجاع کنید!!!
5. مدت زمان هر قصه را تعیین کنید
تعیین مدت زمان مناسب، برای بازگویی داستان و شعر کمی دشوار است. این شما هستید که مدت زمان مناسب را مشخص میکنید، امّا رعایت این نکات میتواند به شما کمک کند:
- هر چقدر داستان و روایت شما کوتاهتر باشد، مدیریت سرعت، لحن، جزئیات و… برای شما سادهتر خواهد بود. بهویژه برای کسانی که بهتازگی شروع به سخنرانی و… میکنند، انتخاب مدت زمان کوتاهتر برای داستان و… سادهتر و بهتر است.
- اگر داستان شما بلند و طولانی است، باید مطمئن شوید که این طولانی بودن از ملزومات قصه است. درغیر اینصورت، باید از جزئیات بیهوده و ذکر موارد غیرضروری بپرهیزید.