شعر در گلستانه (دشت هایی چه فراخ…) | دکلمه، متن،تحلیل و معنی شعر

دکلمه-شعر-در-گلستانه-سهراب-سپهری

در این مقاله، متن، معنی و دکلمه شعر در گلستانه (دشت هایی چه فراخ…) از سهراب سپهری با صدای زیبا و دلنشین استاد محمدعلی حسینیان ، بنیانگذار آموزش سخنوری حرفه ای و فن بیان در کشور را می شنویم.

دکلمه شعر نو یکی از مهمترین و موثرترین تمرین های فن بیان برای آموزش لحن در فن بیان است. برای رسیدن به لحن درست و دقیق در فن بیان، این تمرین می تواند سخن آموزان و هنرجویان فن بیان و سخنرانی را با چالش های جدی فن بیان و تکنیک های لحن روبرو کند.

همچنین می توانید به مقاله و ویدئوی تمرین دکلمه شعر نو برای آشنایی بیشتر با آموزش دکلمه مراجعه کنید.

دکلمه شعر در گلستانه (ویدئو) از سهراب سپهری


پادکست دکلمه شعر در گلستانه از سهراب سپهری

متن شعر در گلستانه – سهراب سپهری

دشت هایی چه فراخ1‌!

كوه هایی چه بلند!

در گلستانه2 چه بوی علفی می آمد!

من در این آبادی‌، پی چیزی می گشتم‌:

پی خوابی شاید،

پی نوری‌، ریگی‌، لبخندی‌.

پشت تبریزی ها3

غفلت پاكی بود، كه صدایم می زد.

پای نی زاری ماندم‌، باد می آمد، گوش دادم‌:

چه كسی با من‌، حرف می زند؟

سوسماری لغزید.

راه افتادم‌.

یونجه زاری سرِ راه‌.

بعدْ جالیزِ خیار، بوته هایِ گلِ رنگ4

و فراموشیِ خاک‌.

لبِ آبی

گیوه ها را كندم‌، وَ نشستم‌، پاها در آب‌:

«من چه سبزم امروز

و چه اندازه تنم هوشیار است‌!

نكند اندوهی‌، سر رسد از پسِ كوه‌.

چه كسی پشتِ درختان است؟

هیچ، می چَرَد گاوی در كَرْدْ5.

ظهرِ تابستان است‌.

سایه ها می دانند، كه چه تابستانی است‌.

سایه هایی بی لک‌،

گوشه ای روشن و پاک‌،

كودكانِ احساس‌! جایِ بازی این جاست‌.

زندگی خالی نیست‌:

مهربانی هست‌، سیب هست‌، ایمان هست‌.

آری

تا شقایق6 هست‌، زندگی باید كرد.

در دلِ من چیزی است‌، مثلِ یک بیشۀ نور، مثلِ خوابِ دم ِصبح

و چنان بی تابم‌، كه دلم می خواهد

بِدَوَم تا تهِ دشت‌، بروم تا سرِ كوه‌.

دورها آوایی ست‌، كه مرا می خواند.»

معنی واژگان شعر گلستانه

1- فراخ/farāx/: وسیع؛ پهن؛ پهناور؛ گسترده

2- گلستانه/golestāne/: منسوب به گلستان. گلزار، گلشن

3- تبریزی ها: درخت تبریزی . درخت سپیدار

4- گلِ رنگ: گل کاجیره که گلهای آن تشکل دیهیم های بزرگ در بالای ساقه میدهد. گلبرگهای آن نارنجی رنگ و آنها را به نام گلِ رنگ در رنگرزی بکار میبرند. دانه های آن را کافشه و کاجیره مینامند. تخم گل زردی است شبیه به زعفران ، در معالجه های زنانه ضماد و مرهم از آن سازند.

5- كَرْدْ: (کَ یا کِ) (اِ.) = کردو: قطعه زمینی که کناره های آن را بلند کنند تا آب در آن نشیند و در میان آن سبزی کارند یا زراعت کنند.

6- شقایق: گیاهی است یکساله از تیرة خشخاش که غالباً در مزارع و کشتزارها م ی روید. گلش منفرد و بزرگ و زیبا به رنگ قرمز است .در ادبیات فارسی نماد شور، اشتیاق و آزادی است.

معنی و تحلیل شعر در گلستانه

به زودی …

فهرست مطالب