غزل 184 حافظ: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

غزل 184 حافظ دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 184 حافظ با دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند آغاز می شود. وزن غزل دوش دیدم که ملایک ، فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات (بحر رمل مثمن مخبون مقصور) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 184 حافظ استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل 

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی غزل و لغات

غزل 184 حافظ دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

متن غزل 184 حافظ

دوش دیدم که مَلایِکْ درِ میخانه زدند
گِلِ آدمْ بِسِرِشْتَند و به پیمانه زدند

ساکنانِ حَرَمِ سِتْر و عِفافِ مَلَکوت
با منِ راه‌نشین، بادهٔ مستانه زدند

آسمانْ بارِ امانت نَتَوانست کشید
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند!

جنگِ هفتاد و دو ملّت، همه را عُذر بِنِه
چون ندیدند حقیقت، رَهِ افسانه زدند

شُکْرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد
صوفیان رقص‌کنان، ساغَرِ شُکْرانه زدند

آتش آن نیست که از شعلهٔ او خندد شمع
آتش آن است که در خِرْمَنِ پروانه زدند!

کس چو حافظ نَگُشاد از رُخِ اندیشهْ نِقاب
تا سرِ زُلْفِ عروسانِ سخن، شانه زدند

→ غزل شماره 183: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

← غزل شماره 185: نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

دکلمه غزل 184 حافظ

دکلمه غزل دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند با صدای استاد محمدعلی حسینیان

شرح و تفسیر غزل 184 حافظ

دوش دیدم که مَلایِکْ درِ میخانه زدند
گِلِ آدمْ بِسِرِشْتَند و به پیمانه زدند

دوش: دیشب، گذشته نامعلوم

ملایک:[ مَ یِ ] جمع مَلَک . فرشتگان

میخانه: [ مَ / مِ نَ / نِ ] شرابخانه . در اینجا منظور میخانۀ عشق است. خواجه در جای دیگری می فرماید: ” بر در میخانۀ عشق ای ملک تسبیح گوی” و آن خلوت خاص و مکان لامکان خداوند در هنگام آفرینش انسان است که با تعبیرات دیگری چون میکده و تماشاگه راز هم بیان شده است.

بسرشتند: از مصدر سرشتن  [ سِ رِ تَ ] مصدر  پهلوی «سریشتن » مخلوط کردن . آغشته ساختن . خمیر کردن

به پیمانه زدند: [ پَ / پِ نَ / نِ زَ دَ ] مصدر مرکب است و کنایه از شراب خوردن . ایهام دارد اول از این بابت که گِلِ آدم را به پیمانه شراب زدند و وجود او سرشار از عشق و مستی شده است و دوم آنکه قبل از آنکه عقل به انسان عطا شود، موهبت عشق در وجود انسان سرشته شده است.

معنی بیت: دیشب در رویای راستین دیدم که فرشتگان به میخانۀ عشق آمدند و گل آدم را آغشته به شراب عشق و محب کردند و بذر عشق را در وجودش کاشتند.

ساکنانِ حَرَمِ سِتْر و عِفافِ مَلَکوت
با منِ راه‌نشین، بادهٔ مستانه زدند

اختلاف نسخ: در برخی نسخ به جای راه‌نشین، خاک‌نشین آمده است: با من خاک‌نشین، بادۀ مستانه زدند

حرم: [ حَ رَ ] گرداگرد مکه .  گرداگرد خانه

ستر: [ سِ ] پرده و حجاب . در اینجا به جای صفت و به معنای مستور و پنهان است

عفاف: [ عَ / عِ ] پارسائی و پرهیزگاری . پاکدامنی

ملکوت: [ مَ لَ ]  پادشاهی بزرگ . عالم فرشتگان

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت: ملایک و سلسله ارواح و عقول یا به قول حافظ خلوتیان ملکوت

راه‌نشین: [ نِ ] غریب، بی کس، گدای بی خانمان . البته کلمه راه نشین نشان از سرشت خاکی گوینده هم دارد

باده: [ دِ ] شراب

مستانه: [ مَ نِ / نَ ] با حالت مستی . قابل ذکر است که از قدیم بیان شده که در میگساری طرفین باید متجانس و هم جنس و هم سطح باشند وگرنه عیش هر دو طیش می شود. از این رو هم پیالگی ارواح مجرد ملکوت با انسان خاکی هم به همین موضوع اشاره دارد.

معنی بیت: ملائک و فرشتگان که ساکنانِ حرمِ سِتر و پارسایی و پرهیزگاریِ ملکوتِ خداوند هستند با منِ انسانِ خاکی، پیمانه زدند و شراب نوشیدند.

آسمانْ بارِ امانت نَتَوانست کشید
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند!

بارِ امانت: خلاصۀ تمامی تفسیرهایی که از واژه امانت در این بیت شده است، عشق است

قرعه: [ قُ عِ / عَ ] آنچه به فال زنند . پشک

دیوانه: [ نِ ] عاشق، واله، شیدا

معنی بیت: آسمان و همه ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت، بار امانت عشق را نتوانستند تحمل کنند و از قبول آن سرباز زدند و قرعۀ فال به نامِ منِ انسانِ عاشق و واله و شیدا افتاد.

جنگِ هفتاد و دو ملّت، همه را عُذر بِنِه
چون ندیدند حقیقت، رَهِ افسانه زدند

ملت: [ مِ لْ لَ ] در قدیم به پیروان ادیان، ملت می گفتند. مانند ملت اسلام، ملت یهود

هفتاد و دو ملت: [ هَ دُ دُ مِ لْ لَ ] معتقدند همه ادیان هفتاد و سه فرقه اند که هفتاد و دو تای آن بر نهج ظلال و گمراهی اند

عذر بنه: [ عُ بِ نِ ] ببخش، معذور دار

ره افسانه زدند: [ رَ هِ اَ نِ ]  به دنبال سخن باطل رفتند

معنی بیت: اینکه پیروان ادیان فرقه فرقه شدند و مذاهبِ گوناگون را پذیرفتند را معذور بدار و ببخش، چرا که نمی توانستند حقیقت را ببینند و درک کنند، در نتیجه به دنبال سخن باطل رفتند.

شُکْرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد
صوفیان رقص‌کنان، ساغَرِ شُکْرانه زدند

اختلاف نسخ: در برخی نسخ به جای صوفیان در مصرع دوم، حوریان آمده است: حوریان رقص‌کنان ساغر شکرانه زدند

صوفی: درویش، پیرو طریقۀ تصوف

ساغر شکرانه زدند: [ غَ رِ شُ نِ زَ دَ ] شکرانه صدقه ای است که وقتی انسان نمی تواند از عهده شکر آن نعمت برآید می دهدبه شکرانۀ این صلح شراب نوشیدند

معنی بیت: خدا را شکر که بین و من و معشوق، صلح و آشتی برقرار شد و صوفیان در حالت رقص و سما به شکرانۀ این آشتی و وصال، شراب نوشیدند

آتش آن نیست که از شعلهٔ او خندد شمع
آتش آن است که در خِرْمَنِ پروانه زدند!

از شعلۀ او خندد شمع: از شعلۀ آن شمع روشن می شود

خرمن پروانه: [ خِ / خَ مَ پَ نِ ] خرمن وجود و هستی پروانه

معنی بیت: آتشی که فتیلۀ شمع را روشن می کند که آتش نیست، آتش راستین، سوزِ عشقی است که هستی و وجود پروانه را می سوازند و نابود می کند.

کس چو حافظ نَگُشاد از رُخِ اندیشهْ نِقاب
تا سرِ زُلْفِ عروسانِ سخن، شانه زدند

اختلاف نسخ: در برخی نسخ در مصرع دوم اینگونه آمده است: تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

معنی بیت: از زمانی که شعرای پارسی، شعر سروده اند، هیچ کس مانند حافظ چنین شعر و غزل نغز و لطیف نسروده است. و تاریخ نشان داده که این تمجید خواجه بسیار به جا و درخور بوده است.

فهرست مطالب