آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
---|
.
.
غزل 199 حافظ با واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند آغاز می شود. وزن غزل واعظان کاین جلوه در محراب ، فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (بحر رمل مثمن مقصور) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 199 حافظ استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی غزل و لغات
متن غزل 199 حافظ
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند، آن کارِ دیگر میکنند!
مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس:
تُوبِهْفَرْمایان چرا خود، توبهْ کمتر میکنند؟
گوییا باور نمیدارند روزِ داوری
کاین همه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند!
یا رب، این نُودُولَتان را بر خَرِ خودْشان نشان
کاین همهْ ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند
ای گدایِ خانِقَه، بَرْجَه! که در دیرِ مُغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
حُسْنِ بیپایانِ او، چندان که عاشق میکُشد
زمرهٔ دیگر به عشق از غیب سَرْ بَرمیکنند
بر درِ میخانهٔ عشق، ای مَلَک، تَسبیح گوی!
کَاندر آنجا طینَتِ آدمْ مُخَمَّر میکنند
صبحدم از عرش میآمد خُروشی، عقل گفت:
قدسیان گویی که شعرِ حافظ از بَرْ میکنند
→ غزل شماره 198: گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
← غزل شماره 200: دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند
دکلمه غزل 199 حافظ
دکلمه غزل واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند با صدای استاد محمدعلی حسینیان
شرح و تفسیر غزل 199 حافظ
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند، آن کارِ دیگر میکنند!
واعظ: [ عِ ] مسأله گو . مجلس گوی . پنددهنده . نصیحت کننده
جلوه: [ جِ وِ / وَ ] تظاهر، نمود
محراب: [ مِ ] اینجا به معنای جای امام در مسجد است که می ایستد یا می نشیند و سخنرانی می کند
منبر: [ مِ بَ ] کرسی مانند پایه دار که واعظ و خطیب بر بالای آن نشسته خطبه خواند و موعظه کند
معنی بیت: واعظان و خطیبان که این حرف و حدیث و پندها را روی منبر و محراب می خوانند و به مردم می گویند، وقتی به خلوت خود می روند بر خلاف گفته های خود عمل می کنند.
مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس:
تُوبِهْفَرْمایان چرا خود، توبهْ کمتر میکنند؟
مشکل: [ مُ کِ ] ابهام، مساله، بغرنج
دانشمند: [ نِ مَ ] در بیشتر موارد منظور از دانشمند در دیوان خواجه، فقیه دینی است
توبهفرمایان: کنایه از واعظان و زاهدان است
معنی بیت: سوال و مساله ای دارم و آن را از فقیه مجلس بپرس که چرا واعظان و خطیبان که دیگران را به توبه از کارهای ناشایست دعوت می کنند، خودشان اهل توبه نیستند.
گوییا باور نمیدارند روزِ داوری
کاین همه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند!
گوییا: گویی . گویا . پنداری . ظاهراً . مثل اینکه . مانند اینکه
روز داوری: [ زِ وَ ] روز قیامت
قلب: [ قَ ] تقلب
دغل: [ دَ غَ ] مکر و حیله
معنی بیت: به نظر می رسد که این خطیبان و زاهدان اعتقادی به روز قیامت ندارد که این چنین قرآن خدا را دام تزویر و ریا و مکر و حیله برای دیگران می کنند.
یا رب، این نُودُولَتان را بر خَرِ خودْشان نشان
کاین همهْ ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند
نودولت: [ نَ / نُ دَ / دُ لَ ] مردم بداصل نانجیب تازه به دولت رسیده . آنکه تازه به مال و جاه رسیده . نوکیسه . ندیدبدید. تازه به دوران رسیده
بَرْ خَرِ خُودْشان نِشان: مکافات عمل کسی را دادن، سر جای خودشان بنشان، به جایی که استحقاق دارند برگردان
ناز: تفاخر، افاده
غلام ترک: [ غُ تُ ] برده ترک
استر: [ اَ تَ ] چارپائی بارکش و سواری که پدر او خر و مادرش اسب است
معنی بیت: خدایا این تازه به دوران رسیده ها و نوکیسه ها را که به مال و بردگان و چارپایانشان می نازند و تفاخر می کنند را ادب کن و سر جای خودشان بنشان.
ای گدایِ خانِقَه، بَرْجَه! که در دیرِ مُغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
گدای خانقه: [ گِ نِ قَ ] منظور صوفیان خانقاه است
برجه: [ جَ / جِ ] فعل امر از جهیدن، جستن، سریع رفتن
دیر مُغان: منظور میکده است
آب: اینجا منظور شراب است
توانگز: [ تَ گَ ] بی نیاز
معنی بیت: حافظ در این بیت با کنایه به صوفیان خانقاه می گوید که بجنبید و از خانقاه بیرون آیید و به میکده بروید که آنجا شراب عشق می دهند و هر کس از آن بنوشد پادشاه عالم می شود از هر چیزی بی نیاز می گردد.
حُسْنِ بیپایانِ او، چندان که عاشق میکُشد
زمرهٔ دیگر به عشق از غیب سَرْ بَرمیکنند
حسن بی پایان: [ حُ سْ نْ ] جمال و زیبایی بی حد و اندازه
زمره: [ زُ رِ ] گروه
سر برکردن: [ سَ بَ کَ دَ ] ظاهر شدن
معنی بیت: با اینکه عاشقان بسیاری در سودایِ عاشقیِ جمال و زیبایی بی حد و اندازه جانان، سر باختند، باز هم عاشقان دیگری پیدا می شوند و جان فدای یار می کنند.
بر درِ میخانهٔ عشق، ای مَلَک، تَسبیح گوی!
کَاندر آنجا طینَتِ آدمْ مُخَمَّر میکنند
ملک: [ مَ لَ ] فرشته
تسبیح: [ تَ ] نیایش، ذکر خدا
طینت: [ نَ ] سرشت . فطرت . گل آدمی
مخمر: [ مُ خَ مْ مَ ] سرشته شده ، مخلوط کردن آب با گل
معنی بیت: ای فرشته، بر درِ میخانه، ذکر خدای را به جای آور که در آنجا خاک آدمی را با شراب عشق مخلوط می کنند و عشق را در سرشت بشر قرار می دهند.
صبحدم از عرش میآمد خُروشی، عقل گفت:
قدسیان گویی که شعرِ حافظ از بَرْ میکنند
عرش: [ عَ ] تخت و سریر پادشاه . تخت رب العالمین که تعریفش کرده نشود و کیفیت آن و بیان حد آن در شرع جایز نباشد. و گویند یاقوت سرخ است که از نور حق تعالی می درخشد
خروش: [ خُ ] غوغا، شور، همهمه و هیاهو، ندا
قدسیان: [ ق ُ ] جمع قدسی . فرشتگان و صلحاء و اولیأﷲ و روحانیان
از بر می کنند: حفظ می کنند
معنی بیت: هنگام سحر، شور و غوغا و قیل و قالی از ملکوت اعلی بلند شد. عقلم گفت به نظر می رسد این صدای ملایک و فرشتگان است که مشغول حفظ کردن غزل های حافظ هستند.