شعر پیغام | دکلمه، متن، تحلیل و معنی شعر

چون درختي در صميم سرد و بي ابر زمستاني هر چه برگم بود و بارم بود هر چه از فر بلوغ گرم تابستان و ميراث بهارم بود هر چه ياد و يادگارم بود ريخته ست چون درختي در زمستانم بي كه پندارد بهاري بود و خواهد بود ديگر اكنون هيچ مرغ پير يا كوري در چنين عرياني انبوهم آيا لانه خواهد بست ؟ ديگر آيا زخمه هاي هيچ پيرايش با اميد روزهاي سبز آينده خواهدم اين سوي و آن سو خست ؟ چون درختي اندر اقصاي زمستانم ريخته ديري ست هر چه بودم ياد و بودم برگ ياد با نرمك نسيمي چون نماز شعله ي بيمار لرزيدن برگ چونان صخره ي كري نلرزيدن ياد رنج از دستهاي منتظر بردن برگ از اشك و نگاه و ناله آزردن اي بهار همچنان تا جاودان در راه همچنان جاودان بر شهرها و روستاهاي دگربگذر هرگز و هرگز بربيابان غريب من منگر و منگر سايه ي نمناك و سبزت هر چه از من دورتر، ‌خوشتر بيم دارم كز نسيم ساحر ابريشمين تو تكمه ي سبزي برويد باز، بر پيراهن خشك و كبود من همچنان بگذار تا درود دردناك اندهان ماند سرود من

در این مقاه متن، تحلیل، معنی شعر پیغام و دکلمه شعر نو پیغام (در صمیم سرد و بی ابر زمستانی…) از مهدی اخوان ثالث با صدای زیبا و دلنشین استاد محمدعلی حسینیان، بنیانگذار آموزش سخنوری حرفه ای و فن بیان در کشور را می شنویم.

دکلمه شعر نو یکی از مهمترین و موثرترین تمرین های فن بیان برای آموزش لحن در فن بیان است. برای رسیدن به لحن درست و دقیق، این تمرین می تواند سخن آموزان و هنرجویان فن بیان و سخنرانی را با چالش های جدی فن بیان و تکنیک های لحن روبرو کند.

آنچه در ادامه می خوانید:

۱- دکلمه شعر با صدای استاد محمدعلی حسینیان

۲- کلیپ دکلمه شعر

۳- متن شعر

۴- معنی لغات شعر

۵- معنی شعر

۶- فایل صوتی تحلیل شعر (به زودی …)

دکلمه شعر پیغام

دانلود فایل صوتی دکلمه شعر پیغام با صدای استاد محمدعلی حسینیان

ویدئوی دکلمه شعر پیغام

متن شعر پیغام – مهدی اخوان ثالث

چون درختی در صمیمِ1 سرد و بی ابرِ زمستانی
هر چه برگم2 بود و بارم3 بود،
هر چه از فَرِّ4 بلوغِ5 گرمِ تابستان و میراثِ بهارم بود،
هر چه یاد و یادگارم بود،
ریخته ست.

چون درختی در زمستانم،
بی كه پندارد بهاری بود و خواهد بود.

دیگر اكنون هیچ مرغِ پیر یا كوری
در چنین عریانیِ6 انبوهم آیا لانه خواهد بست؟
دیگر آیا زخمه هایِ7 هیچ پیرایش8،
با امیدِ روزهای سبزِ آینده؛
خواهدم این سوی و آن سو خَسْت9؟

چون درختی اندر اقصای10 زمستانم.
ریخته دیری ست
هر چه بودم یاد و بودم برگ.
یادِ با نرمکْ نسیمی چون نمازِ شعلۀ بیمارْ لرزیدن11،
برگِ چونانْ صخرۀ كَرّی12 نلرزیدن.
یادِ رنج از دستهای مُنْتَظَرْ13 بردن،
برگِ از اشك14 و نگاه15 و ناله16 آزردن17.

ای بهارِ همچنان تا جاودان در راه!
همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر بگذر.
هرگز و هرگز
بر بیابانِ غریبِ من
منگر و منگر.
سایۀ نمناك و سبزت هر چه از من دورتر، ‌خوشتر.
بیم دارم كز نسیمِ ساحرِ18 ابریشمینِ19 تو،
تكمۀ20 سبزی بروید باز، بر پیراهنِ خشک و كبودِ21 من.

همچنان بگذار
تا دُرودِ22 دردناکِ اَندُهانْ23 مانَدْ سرودِ24 من.

معنی لغات شعر پیغام:

1- صَمیم/samim/: اوج و شدت هر چیز، به‌ویژه گرما یا سرما.
⟨ صمیم زمستان: [قدیمی] سرمای سخت وسط زمستان.

2- برگ/barg/: سامان؛ اسباب؛ توشه. برگ درخت: قسمتی از گیاه که معمولاً سبز، پهن، یا سوزنی است.

3- بار/bār/: میوه؛ بَر.

4- فرّ: [ ف َ / ف َرر ] شأن و شوکت و رفعت و شکوه – زیبایی و برازندگی

5- بلوغ/boluq/: رشد، کمال

6- عُریانی: برهنگی، عوری، لختی ≠ پوشیدگی، مستوری

7- زخمه: مطلق زدن. البته زدن به معنای جراحت وارد آوردن یا کتک زدن نیست

8- پیرایش: با کم کردن و کوتاه نمودن چیزی را زیبا کردن

9- خست: از مصدر خستن به معنای مجروح کردن و زخمی کردن

10- اقصی/’aqsā/: نهایت هر چیز

11- نمازِ شعلۀ بیمارْ لرزیدن: شعله شمعی که در حال تمام شدن است و دائما کج و راست می شود و شاعر این تصویر را به نماز خواندن تشبیه کرده است.

12- کرّ: شکوه، حشمت

13- منتظر/montazar/: نگران ، چشم به راه

14- اشک/’ašk/: [قدیمی، مجاز] باران.

15- نگاه/negāh/: آسیب،
آزاربدان تا ز ایرانیان زین سپس
نیارد به توران نگه کرد کس (فردوسی) .

16- ناله/nāle/: شکایت. فریاد . فغان

17- آزردن: [زَدَیا زُدَ] رنجیدن . دلگیر شدن . دلتنگ شدن . رنجیده شدن

18- ساحر/sāher/: افسونگر

19- ابریشمین/abrišamin/: آنچه از ابریشم بافته یا ساخته شده باشد. مانند ابریشم نرم و لطیف

20- تکمه/tokme/: دکمه، وسیله‌ای کوچک از جنسی سخت که برای بستن شکاف جامه یا تزیین آن به کار می‌رود. هر برجستگی گوی‌مانند.

21- کبود/kabud/: جامه ٔ کبود ؛ جامه ٔ سوک . جامه ٔ تیره که در سوکواری به تن کنند. رنگی است معروف که آسمان بدان رنگ است، لاجوردی، ازرق، نیلوفری

22- درود/dorud/: نیایش، دعا، ذکر

23- اندهان/’andohān/: جمع اندوه

24- سرود/sorud/: آواز، نغمه

معنی شعر پیغام

چون درختی در صمیمِ سرد و بی ابرِ زمستانی
هر چه برگم بود و بارم بود،
هر چه از فَرِّ بلوغِ گرمِ تابستان و میراثِ بهارم بود،
هر چه یاد و یادگارم بود،
ریخته ست.

معنی شعر: مانند درختی در اوج شدت سرمای زمستانی، تمام برگ و میوه هایم و هر آنچه از زیبایی و برازندگی که در تابستان داشتم و سبزی و شادابی که از بهار داشتم از بین رفته است.

چون درختی در زمستانم،
بی كه پندارد بهاری بود و خواهد بود.

معنی: مانند یک درخت در زمستان هستم بدون آنکه فکر کنم که فصل بهار خواهد رسید. (امیدی به آینده ندارم)

دیگر اكنون هیچ مرغِ پیر یا كوری
در چنین عریانیِ انبوهم آیا لانه خواهد بست؟

معنی: آیا اکنون که در سرمای زمستان همه برگ و میوه هایم از بین رفته است و لخت و عریان شده ام، هیچ پرنده ای روی من لانه ای برای خود درست می کند؟

دیگر آیا زخمه هایِ هیچ پیرایش،
با امیدِ روزهای سبزِ آینده؛
خواهدم این سوی و آن سو خَسْت؟

معنی شعر: آیا باز هم به امیدِ رسیدنِ فصل بهار، من را پیرایش (کوتاه کردن شاخه و برگ درختان) می کنند؟

چون درختی اندر اقصای زمستانم.

معنی شعر: مثل درختی در نهایت و اوج سرمای زمستان، تنها و بی برگ و بار هستم.

ریخته دیری ست
هر چه بودم یاد و بودم برگ.

معنی شعر: مدت هاست که برگ و میوه و سبزی و شادابی و خاطرات خوب و خوشم از بین رفته است. (در ادامه شاعر از چهار دوره زندگی اش یعنی بهار، تابستان، پاییز و زمستان زندگی اش می گوید)

یادِ با نرمکْ نسیمی چون نمازِ شعلۀ بیمارْ لرزیدن،

معنی شعر: یاد روزهایی که من نهالی بودم و با نسیم ملایمی مانند شعله یک شمع که با کوچکترین بادی خم و راست می شود (تکان خوردن درخت تشبیه شده است به تکان خوردن و لرزیدن شعله شمع) می لرزیدم. (در این مصرع شاعر به بهار زندگی و دوره کودکی و نونهالی اشاره دارد)

برگِ چونانْ صخرۀ كَرّی نلرزیدن.

معنی شعر: خاطره دوره و روزهایی که مانند یک صخره ستبر و محکم، مستحکم و مقاوم بودم و هیچ باد و طوفانی نمی توانست از جا تکانم دهد.(در این مصرع شاعر به تابستان زندگی و دوره بلوغ و جوانی اشاره دارد)

یادِ رنج از دستهای مُنْتَظَرْ بردن،

معنی شعر: یاد روزهای سختی و مشقت به خاطر تشویش و نگرانی از ریختن برگ و بار و میوه و سبزی و شادابی (در این مصرع شاعر به پاییز زندگی و دوره افول اشاره دارد)

برگِ از اشك و نگاه و ناله آزردن.

معنی شعر: زمان و روزهای سرد و بارانی و گزند و آزار و شکوه و شکایت و دلتنگ شدن (در این مصرع شاعر به زمستان زندگی و دوره پیری و مرگ اشاره دارد)

ای بهارِ همچنان تا جاودان در راه!
همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر بگذر.
هرگز و هرگز
بر بیابانِ غریبِ من
منگر و منگر.

معنی شعر: ای بهاری که همیشه در راهی (هیچ وقت نمی رسی)، تا ابد از همه شهرها و روستاهای دیگر گذر کن ولی به سمت من که خیلی از تو دورم (بیابان غریب) حتی نگاه هم نکن. (مرا امیدوار نکن)

سایۀ نمناك و سبزت هر چه از من دورتر، ‌خوشتر.

معنی شعر: ای بهار هر قدر سایه سبز و حیات بخش تو ،از من دورتر باشد بهتر است.(نمی خواهم بی خودی امیدوار شوم)

بیم دارم كز نسیمِ ساحرِ ابریشمینِ تو،
تكمۀ سبزی بروید باز، بر پیراهنِ خشک و كبودِ من.

معنی شعر: می ترسم با امیدِ آمدن تو (نسیم لطیف و جادویی)، دوباره امیدی در من پیدا شود.

همچنان بگذار
تا دُرودِ دردناکِ اَندُهانْ مانَدْ سرودِ من.

معنی شعر: مرا به حال خود بگذار تا آواز و نغمۀ من، خوشامدی به غم و اندوهِ جانکاه و دردناک زندگی باشد. (بگذار با غم خود سر کنیم)

پادکست معنی و تحلیل شعر

به زودی …

فهرست مطالب