داروگ ، شعری ماندگار از نیما یوشیج شاعر افسانه ای شعر نو، که در ادامه مقاله متن، معنی، دانلود آهنگ شعر و همچنین دکلمه شعر را با صدای استاد محمدعلی حسینیان و احمد شاملو مشاهده می کنید.
دکلمه شعر نو یکی از مهمترین تمرین های فن بیان جهت آموزش لحن است. برای رسیدن به لحن مناسب و تلفظ صحیح، این تمرین می تواند سخن آموزان نوآموز را با چالش های جدی فن بیان و تکنیک های لحن مواجه کند.
آنچه در ادامه می خوانید:
۱- فایل صوتی دکلمه شعر با صدای استاد محمدعلی حسینیان
۲- فایل صوتی دکلمه شعر با صدای احمد شاملو
۳- ویدیوی دکلمه شعر
۴- فایل صوتی تفسیر شعر
۵- متن شعر
۶- معنی لغات شعر
۷- معنی شعر
۸- تفسیر شعر داروگ از دکتر تقی پورنامداریان
۹- دانلود تصنیف داروگ با صدای محمدرضا شجریان
۱۰- دانلود آهنگ داروگ با صدای سهیل نفیسی
۱۱- دانلود آهنگ داروگ با صدای روزبه نعمت اللهی
دکلمه شعر
دکلمه شعر داروگ با صدای استاد محمدعلی حسینیان
تفسیر شعر داروگ
تفسیر شعر داروگ از استاد محمدعلی حسینیان
ویدئوی دکلمه شعر داروگ
ویدئوی دکلمه شعر داروگ
متن شعر داروگ
خشک آمد کشتگاهِ1 من
در جوارِ2 کشتِ3 همسایه4.
گرچه می گویند: ₍₍می گِرْیند رویِ ساحلِ5 نزدیک
سوگواران6 در میانِ سوگواران.₎₎
قاصدِ7 روزانِ ابری، داروگ8! کی می رسد باران؟
بر بساطی9 که بساطی10 نیست
در درونِ کومۀ11 تاریکِ من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدارِ12 دنده هایِ نِیْ13 به دیوارِ اتاقم دارد از خشکیش می ترکد14
– چون دلِ یاران که در هجرانِ15 یاران-
قاصدِ روزانِ ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
معنی واژگان شعر داروگ
1- کشتگاه: [ ک ِ ] محل کشت . محل زراعت . محل فلاحت . مزرعه
2- جوار/javār/: همسایگی. جنب، قرب، کنار، نزدیکی، نزدیک
3- کشت/kešt/: کشاورزی. زراعت
4- همسایه/hamsāye/: مجاور، همجوار،
5- ساحل:کناره ٔ دریا، کرانه ٔ دریا، کرانه، کران
6- سوگواران/sugvārān/: مصیبت زده . صاحب ماتم را گویند چه سوگ به معنی ماتم و وار به معنی صاحب است
7- قاصد/qāsed/: پیام آور. پیک
8- دارْوَگ: درواقع دار+وگ که معنی قورباغه درختی میدهد و مازندرانی ها اعتقاد دارند هر گاه داروگ بخواند باران می بارد.
9- بساطی/basāt/: خوان، سفره، مجلس
10- بساطی/basāt/: اسباب، اثاث، متاع
11- کومه/kume/: [ م ِ ] ، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نشینند و پالیز و زراعت خود را حفظ نمایند و صیادان نیز سازند و در آن نشسته بر صید کمین کنند و آن را کازه نیز گویند.
12- جدار/jedār/: پوسته، قشر . دیواره، دیوار
13- دنده های نی: نی انحنادار و قوس دار
14- می تَرْکَد: می شکافد
15- هجران/hejrān/: جدایی، دوری، فراق
معنی شعر داروگ
خشک آمد کشتگاهِ1 من
در جوارِ2 کشتِ3 همسایه4.
معنی شعر: زمینِ کار و زراعت من در کنار زراعت و کشاورزی همسایه خشک شد. (زراعت همسایه باعث خشکی زمین و زراعت من شد)
گرچه می گویند: ₍₍می گِرْیند رویِ ساحلِ5 نزدیک
سوگواران6 در میانِ سوگواران.₎₎
معنی شعر: همان طور که می گویند مردمان آنجا به سوگ و ماتم نشسته اند و در حال عزاداری اند.
قاصدِ7 روزانِ ابری، داروگ8! کی می رسد باران؟
معنی شعر: پیام آور روزهای بارانی، داروگ، پس کی تازگی و طراوت و آبادانی می آید؟
بر بساطی9 که بساطی10 نیست
معنی شعر: در خوان و سفره ای که هیچ توشه و طعامی نیست.
در درونِ کومۀ11 تاریکِ من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
معنی شعر: درون خانۀ تاریکِ من که هیچ شادی و نشاطی در آن وجود ندارد
و جدارِ12 دنده هایِ نِیْ13 به دیوارِ اتاقم دارد از خشکیش می ترکد14
– چون دلِ یاران که در هجرانِ15 یاران-
و پوستۀ چوب های نی که به صورتی قوسی و منحنی در دیوارۀ اتاقم دارد مانند دل یاران که از دوری و فراق و هجران یارانشان، در حال پاره پاره شدن است، از شدت تابش آفتاب و خشکی دارد شکافته و پاره می شود.
قاصدِ روزانِ ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
معنی شعر: پیام آور روزهای بارانی، داروگ، پس کی تازگی و طراوت و آبادانی می آید؟
تفسیر شعر داروگ از دکتر تقی پورنامداریان
برگرفته از کتاب خانه ام ابری ست (شعر نیما از سنت تا تجدد) از دکتر تقی پورنامداریان
تفسیر و تأویل شعر داروگ
عنوان این شعر، کلمه ای است طبری که در متن شعر نیز آمده است. نوشته اند: «داروگ» ، قورباغه درختی است. گویند چون بخواند نشان روز بارانی است. به همین سبب هم در این شعر، شاعر از او سؤال میکند که باران کی میآید. کلمه «داروگ» را نیما در شعرِ دیگری نیز به صورت «وَگْدار» به کار برده است. در آن شعر آواز «وَگْدار» حامل خبر طوفان باران است:
شب است،
شبی بس تیرگی دمساز با آن
به روی شاخ انجیر کهن «وَگْدار» میخواند به هر دم
خبر میآورد طوفان و باران را، و من اندیشناک.
شعر داروگ از دو بخش تشکیل شده است که مصراع پایانی هر دو بخش یکسان است:
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
تکرار این مصراع در هر دو بخش، بیان کننده حالت طولانی انتظار شاعر است برای تغییر وضع موجود که با وضع آمدن باران تضاد دارد. شعر در زمینه همین تضاد گسترش پیدا میکند. کشتگاه شاعر در جوار کشت همسایه خشک مانده است و شاعر منتظر و در آرزوی باران است تا کشتگاه او هم از خشکی به درآید.
نیما و انقلاب
پیداست که نیما از کشتگاه شخص خود سخن نمی گوید؛ زیرا اگر کشت همسایه او آباد است و باران بر او باریده است، دلیلی ندارد که کشت او در جوار کشت همسایه از باران بی نصیب مانده باشد. بنابراین این همسایگی از مرز و محدوده شخصی و فردی فراتر میرود. «کشتگاه من»، «کشتگاه ما» میشود و «همسایه من» همسایه ما میگردد؛ یعنی اتحاد جماهیر شوروی که انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، وضع و شرایط اجتماعی آن را تغییر داده است. نیما در این شعر در انتظار وقوع انقلابی در کشور ایران است تا مگر از طریق آن اوضاع اجتماعی و سیاسی کشورش عوض شود و جهل و عقبماندگی و استبداد و استثمار از میان برود.
او در انتظار وقوع انقلابی نیست که حتماً از نوع انقلابی باشد که در ساحل نزدیک در کشور همسایه شمالی ما اتفاق افتاده است. آنچه برای او اهمیت دارد نفس انقلاب و تغییر است. نیما با وجود آشنایی با ماتریالیسم دیالکتیک، هیچگاه شیفته آن نشده بود و با تمام اشتیاقی که حزب توده برای جذب او به دم و دستگاه حزبی خود داشت، نتوانست او را در شمار هواخواهان معتقد حزب جا بزند. انور خامهای مینویسد: «نیما بیشک با عقاید چپگرا، با سوسیالیسم و مارکسیسم آشنا بود، گرچه هیچگاه تمایلی به صحبت درباره آنها نشان نمیداد، من از هیچکس نشنیدهام که بگوید او در هیچ زمانی عضو یا وابسته به چنین سازمانهایی بوده است.
نیما: من کمونیست نیستم
نیما بعد از کودتای 28 مرداد درباره تودهایها در دفتر یادداشتهای روزانهاش مینویسد: «… آنها نه تنها در سیاست احمق بودند، در رشته زندگانی هنری احمقتر بودند. یکسر دروغ میگفتند. عده کشتهها خونشان به گردن آنهاست. رؤسا به روسیه و جاهای دیگر رفتند و مشغول گذران و کیف و عشرت شدهاند.» نیما که در مدح حضرت علی علیهالسلام شعرهایی دارد و اتفاقاً آخرین شعری که از او در زمان حیاتش در شماره اول هفتهنامهای به نام «صدای وطن» در فروردین سال ۱۳۳۷ به چاپ رسیده یکی از این شعرهاست، نمیتوانسته است دل به مرام کسانی ببندد که اساس آن مادیت و دینستیزی است.
او در سال ۱۳۳۵ لازم میداند که دوباره بنویسد: «من کمونیست نیستم. میدانم که بعضی افکار من به آنها نزدیک میشود. اما میدانم که آنها بسیار زیاد نقطههای ضعف دارند، و عمده مادیت غلیظ آنهاست… من بزرگتر و منزهتر از آن هستم که تودهای باشم. یعنی یک فرد متفکر محال است که تحت حکم فلان جوانک که دلال و کارچاقکن دشمن شمالی ماست برود و فکرش را محدود به فکر او کند. این تهمت دارد ما را میکُشد. من دارم دق میکنم از دست مردم. »
منظورم آن است که نیما وقتی سخن از همسایه ساحل نزدیک میگوید و کشت او را در جوار کشت ما، آباد میبیند و آرزوی باران انقلاب میکند تا کشتگاه ما را از خشکی نجات دهد، نفس انقلاب و تغییر برای او مهم است. نیما از کشتارهایی که در طول انقلاب کمونیستی و بعد تصفیههای گسترده و مخوف استالینی که در روسیه اتفاق افتاده بود، اخباری شنیده بود. اگرچه تبلیغات موافقان انقلاب کمونیستی و سرسپردگان همسایه شمالی و نیز پرده آهنین نظام انقلابی حاکم بر شوروی اجازه نمیداد که صحت این اخبار بر حقیقت جویان مسلّم گردد؛ اما نمیتوانست شک و تردید را نیز از ذهنِ متأملان در شناخت حقیقت بزداید.
شک و تردید نیما نسبت به کمونیست ها
نیما با کلمه «میگویند» این شک و تردید را بیان میکند ضمن آنکه عدم صحت آن اخبار را نیز تأیید نمیکند. با این همه آرزوی تغییر و آباد شدن کشتگاه خشک ما چندان در او عمیق است که حتی با فرض صحت آن اخبار هولناک نیز، نفس انقلاب را نفی نمیکند. با اینکه میگویند روی ساحل انبوه سوگوارانی که کسان خود را در آن کشتارهای هولناک از دست دادهاند گریانند، باز هم شاعر از قاصد روزان ابری، داروگ، میپرسد که: کی باران میآید تا کشتگاه خشک ما نیز آباد گردد؟
گرچه میگویند: «می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی میرسد باران؟
بخش دوم شعر توصیفی موجز است از زندگی محقّر و خالی از شور و نشاطِ شاعر در میان کومهای دلتنگ و اسباب و سامانی محقّر که نمیتوان از ناچیزی آن را اسباب و سامان تلقی کرد و دلی اندوهزده از هجران یاران که که حال دهقانی را میرساند که کشتگاهش خشک مانده است. تشبیه جدار دندههایِ نیِ دیوارِ کومۀ محقّرِ شاعر که از شدّتِ خشکی در حال ترکیدن است به دلِ یارانی که در هجرانِ یاران از اندوه در حال ترکیدن است، تشبیه بسیار مؤثر و مناسبی در زمینۀ معنایی شعر است که خشکسالی بیرون را به درون منتقل میکند و تصویر بسیار جانداری از حال و هوایِ روحیِ شاعر، یعنی انتظارِ تحملسوزِ او برای تغییرِ اوضاع و احوالِ بیرون و اندوهِ دوریِ یارانی که به سبب تغییرِ اوضاعِ سیاسیِ کشور در سالهای گذشته مجبور به ترکِ وطن شدند و یا در وطن کشته شدند و یا خود درگذشتند به دست میدهد.
موسیقی شعر داروگ
تصنیف داروگ با صدای محمدرضا شجریان
دانلود تصنیف داروگ با صدای محمدرضا شجریان
دانلود آهنگ شعر داروگ با صدای سهیل نفیسی
مهارت های دکلمه و زیباترین شعرهای عاشقانه
- نقشه راه فن بیان
- آموزش دکلمه
- آموزش لحن
- تمرین های صداسازی
- تمرین تنفس دیافراگمی
- آکسان گذاری در فن بیان
- انواع مکث ها و سکوت ها در فن بیان
- تلفظ صحیح حروف فارسی
- دانلود رایگان دکلمه شعرهای عاشقانه
- دانلود رایگان دکلمه شعرهای نیما یوشیج
- دانلود رایگان دکلمه شعرهای مهدی اخوان ثالث
- دانلود رایگان دکلمه شعرهای احمد شاملو
- دانلود رایگان دکلمه شعرهای سهراب سپهری
- زیباترین شعرهای عاشقانه ایران و جهان
- زیباترین اشعار عاشقانه حافظ
- زیباترین اشعار عاشقانه سعدی
- زیباترین اشعار عاشقانه مولانا
- زیباترین اشعار عاشقانه فرغ فرخزاد
- زیباترین اشعار عاشقانه فریدون مشیری
- زیباترین اشعار عاشقانه شهریار