شعر رود قصیده بامدادی را…(شبانه) | دکلمه ، متن ، معنی و تحلیل شعر

شعر-رود-قصیده-بامدادی-را

شعرهای عاشقانه شاملو

در این مقاله، متن، تحلیل، معنی و دکلمه شعر رود قصیده بامدادی را …(شبانه) از احمد شاملو با صدای زیبا و دلنشین استاد محمدعلی حسینیان ، بنیانگذار آموزش سخنوری حرفه ای و فن بیان در کشور را می شنویم.

سه مصرعِ شعرِ رود قصیده ای را … بسیار معروف و مشهور است. اول مصرع فوق العاده زیباترین حرفت را بگو و دیگری مصرع پیروزی تو میوه حقیقت توست و در نهایت چرا که عشق حرف بیهوده نیست. شعری درخشان از احمد شاملو که تقدیم دوستداران شعر شاملو می کنیم.

دکلمه شعر نو یکی از مهمترین و موثرترین تمرین های فن بیان برای آموزش لحن در فن بیان است. برای رسیدن به لحن درست و دقیق در فن بیان، این تمرین می تواند سخن آموزان و هنرجویان فن بیان و سخنرانی را با چالش های جدی فن بیان و تکنیک های لحن روبرو کند.

همچنین می توانید به مقاله و ویدئوی تمرین دکلمه شعر نو برای آشنایی بیشتر با آموزش دکلمه مراجعه کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

۱- فایل صوتی دکلمه شعر با صدای استاد محمدعلی حسینیان

۲- فایل صوتی دکلمه شعر با صدای احمد شاملو

3- متن شعر رود قصیده بامدادی را

4- معنی لغات شعر 

دکلمه-شعر-رود-قصیده-بامدادی-را

دکلمه شعر زیباترین حرفت را بگو

دانلود فایل صوتی دکلمه شعر زیباترین حرفت را بگو با صدای استاد محمدعلی حسینیان

دانلود فایل صوتی دکلمه شعر زیباترین حرفت را بگو با صدای شاملو

متن شعر رود قصیده بامدادی را…(شبانه)

رود قصیدۀ1 بامدادی را
در دِلْتایِ2 شب
مُکَرَّر3 می‌کند

و روز
از آخرین نَفَسِ شبِ پُر انتظار
آغاز می‌شود.

و اکنون سپیده‌دمی که شعلۀ چراغِ مرا
در تاقْچِهْ بی‌رنگ می‌کند
تا مُرغَکانِ بومیِ رنگ را
در بوته‌های قالی از سکوتِ خواب برانگیزد،
پنداری آفتابی‌ست
که به آشتی
در خونِ  من طالع4 می‌شود.

اینک محرابِ5 مذهبِ جاودانی که در آن
عابد و معبود و عبادت و معبد
جلوه‌یی یکسان دارند:
بندهْ پرستشِ خدای می‌کند
هم از آن گونه
که خدایْ بنده را.

همۀ برگ و بهار
در سرانگشتانِ توست.
هوای گسترده
در نقرۀ انگشتانت می‌سوزد
و زُلالیِ چشمه‌ساران
از باران و خورشیدِ تو سیراب می‌شود.

زیباترین حرفت را بگو
شکنجۀ پنهانِ سکوتت را آشکاره کن (1)
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانه‌یی بیهوده می‌خوانید. ــ
چرا که ترانۀ ما
ترانۀ بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست.
حتّا بگذار آفتاب نیز بر نیاید
به خاطرِ فردای ما اگر
بر ماش منتی ست؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است.

بیشترین عشقِ جهان را به سوی تو می‌آورم
از معبرِ فریاد‌ها و حماسه‌ها.
چرا که هیچ چیز در کنارِ من
از تو عظیم‌تر نبوده است
که قلب ات
چون پروانه‌یی
ظریف و کوچک و عاشق است.

ای معشوقی که سرشار از زنانه گی6 هستی
و به جنسیتِ خویش غَرّه‌ای7
به خاطرِ عشقت! ــ
ای صبور! ای پرستار!
ای مؤمن!
پیروزیِ تو میوۀ حقیقتِ توست.
رگبارها و برف را
توفان و آفتابِ آتش‌بیز8 را
به تحمل و صبر
شکستی.
باش تا میوۀ غُرورَت برسد.

ای زنی که صبحانۀ خورشید در پیراهنِ توست،
پیروزیِ عشقْ نصیبِ تو باد!

از برای تو مفهومی نیست
نه لحظه‌یی:
پروانه‌یی ست که بال می‌زند
با رودخانه‌یی که در گذر است. ــ

هیچ چیز تکرار نمی‌شود
و عمر به پایان می‌رسد:
پروانه
بر شکوفه‌یی نشست
و رود
به دریا پیوست.

(1) برگردانِ سطری ست از یک شاعرِ فرانسوی که ناآگاهانه در این شعر به کار رفته است.

شش شهریورِ 1343 احمد شاملو

معنی شعر زیباترین حرفت را بگو

1- قصیده/qaside/: شعری که حداقل دارای شانزده بیت است که مصراع اول بیت اول با مصراع‌های دوم همۀ بیت‌ها هم‌قافیه است و موضوع آن بیشتر در وعظ، حکمت، حماسه، یا در مدح یا ذم کسی یا چیزی است؛ چکامه. چامه، شعر، مدیح، مدیحه

2- دلتا/deltā/: (جغرافیا) قطعۀ خاک سه‌گوش و جزیره‌مانند که در مصب رود به‌ دلیل رسوب مواد سیلابی تشکیل می‌شود.

3- مکرر/mokarrar/:  تکرار‌شده؛ دوباره‌انجام‌شده.

4- طالع/tāle’/: (صفت) [قدیمی] طلوع‌کننده.

5- محراب/mehrāb/: جای ایستادن پیش‌نماز؛ طاق مسجد که در سمت قبله است؛ قبله.

6- زنانگی/zanānegi/: زن بودن . (اسم) کارهای مخصوص به‌ زنان.

7- غره/qe(a)rre/: مغرور به چیزی؛ پشتگرم . [قدیمی] فریفته.

8- آفتاب آتش بیز: آفتابی که از آن حرارت می بارد. بیز بن مضارع از بیختن به معنای الک کردن و غربال کردن است.

فهرست مطالب