شعر صبوحی | دکلمه، متن، تحلیل و معنی شعر

شعر-صبوحی-مهدی-اخوان-ثالث

دانلود رایگان دکلمه اشعار مهدی اخوان ثالث

در این مقاله شعر صبوحی (کدامین جام و پیغام صبوحی مستتان کرده ست، ای مرغان…) از مهدی اخوان ثالث با صدای زیبا و دلنشین استاد محمدعلی حسینیان، بنیانگذار آموزش سخنوری حرفه ای و فن بیان در کشور و همچنین متن، تحلیل و معنی شعر صبوحی را مشاهده می کنید.

آنچه در ادامه مقاله می خوانید:

1- دکلمه شعر صبوحی با صدای استاد محمدعلی حسینیان

2- کلیپ دکلمه شعر صبوحی

3- تفسیر و تحلیل شعر صبوحی

4- متن شعر صبوحی

5- معنی لغات شعر صبوحی

6- معنی شعر صبوحی

دکلمه یکی از مهمترین و موثرترین تمرین های فن بیان برای آموزش لحن است. همچنین برای آموزش بیشتر می توانید به مقاله و ویدئوی آموزش دکلمه و  تمرین دکلمه شعر نو مراجعه کنید.

دکلمه-شعر-صبوحی-اخوان-ثالث

دکلمه شعر صبوحی

دکلمه شعر صبوحی با صدای استاد محمدعلی حسینیان

تفسیر شعر صبوحی

تحلیل و تفسیر شعر صبوحی توسط استاد محمدعلی حسینیان

ویدئوی دکلمه شعر صبوحی

متن شعر صبوحی مهدی اخوان ثالث

– ₍₍ در این شبگیر،
کدامین جام و پیغامِ صبوحی1 مستتان کرده ست، ای مرغان
که چونین بر برهنهْ شاخه های این درختِ بُرْدِهْ خوابَشْ دور
غریب افتاده از اَقْرانِ2 بُستانش، در این بیغولۀ3 مهجور4،
قرار از دست داده، شاد می شَنْگید5 و می خوانید؟
خوشا، دیگر خوشا حال شما، امّا
سپهرِ پیرْ بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟₎₎

– ₍₍کدامین جام و پیغام؟ اوه
بهار، آنجا نِگَهْ کن، با همین آفاقِ6 تنگِ خانۀ تو باز هم آن
.                                                        [کوهها پیداست.
شِنِلْ7 بَرْفینِه شانْ8 دستارِ گردنْ9 گشته، جُنْبَدْ، جنبشِ بِدْرود.
زمستان گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش،
بهار آنجاست، ها، آنَکْ طلایه یْ10 روشنش ، چون شعله ای
.                                                                   [در دود.
بهار اینجاست، در دلهای ما، آوازهای ما
و پروازِ پرستوها11 در آن دامانِ12 ابرآلود.
هزاران کاروان از خوبترْ پیغام و شیرین ترْ خَبَرپویان13 و
.                                                 [گوشِ آشنا جویان
تو چِشِنُفْتی14 به جز بانگِ خروس و خر
در این دهکورِ15 دور افتاده از معبر16؟₎₎

– ₍₍ چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوگ17 می گِرْیانَدَتْ ای ابرِ شبگیرانِ18 اسفندی؟
اگر دوریم اگر نزدیک
بیا با هم بِگِرییم ای چو من تاریک₎₎.

تهران، اسفند 1339

معنی واژگان شعر صبوحی

1- صبوحی/sabuhi/: شرابی که صبح زود بخورند. صبوحی زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] نوشیدن شراب در بامداد

2- اقران/’aqrān/: همانندان. نزدیکان، همالان، همقطاران، همگنان ≠ اغیار

3- بیغوله /beyqule/: گوشه ای دور از آبادی . ویرانه

4- مهجور /mahjur/: دورافتاده، متروک

5- شنگیدن: [ ش َ دَ ] جنبیدن سر و گوش . خواستار شوخی و بازی و تفریح و عیش و نشاط بودن . داشتن هوسهایی که معمولاً جوانان و نوجوانان از دختران و پسران نوبلوغ از آنها برخوردارند.

6- آفاق /’āfāq/: کنارها؛ اطراف

7- شنل: [ش ِ ن ِ] یک قسم لباس سینه باز بی آستین که روی لباسها پوشند. پوشاک گشاد بدون آستین که روی دوش اندازند.

8-برفینه: [ب َ ن َ / ن ِ ] برف به شکر یا شیره آمیخته . برف شیره

9- دستارْ گردن: شالْ گردن

10- طلایه /talāye/: اولین نشانه‌ای که از هرچیز نمایان و جلوه‌گر می‌شود

11- پرستو /parastu/: پرنده ای کوچک و مهاجر با بال‌های دراز و نوک‌تیز، دم دوشاخه، و پرهای سیاه که زیر سینه‌اش خاکستری یا حنایی‌رنگ است. بیشتر در سقف خانه‌ها لانه می‌گذارد.

12- دامان /dāmān/: دامن. حاشیه و کناره و دنبالۀ چیزی: دامن کوه، دامن صحرا، دامن باغ، دامن گلزار

13-خبرپویان: در حال جستجوی خبر

14- چِشِنُفْتی: چه شنیدی

15- دِهکور: مخفف دهکوره است. ده کم جمعیت که چندان آبادی نداشته باشد. کوره به هر چیز خرد و دقیق و کوچک اطلاق می شود. ده کم جمعیت که چندان آبادی نداشته باشد.

16- معبر /ma’bar/: محل عبور گذر؛ گذرگاه.

17- سوگ /sug/: مصیبت؛ ماتم؛ عزا.

18- شبگیران: [ ش َ ] صبحگاهان . بامدادان

معنی-شعر-صبوحی-اخوان-ثالث

معنی شعر صبوحی

– ₍₍ در این شبگیر،
کدامین جام و پیغامِ صبوحی1 مستتان کرده ست، ای مرغان
که چونین بر برهنهْ شاخه های این درختِ بُرْدِهْ خوابَشْ دور
غریب افتاده از اَقْرانِ2 بُستانش، در این بیغولۀ3 مهجور4،
قرار از دست داده، شاد می شَنْگید5 و می خوانید؟

معنی شعر: از زبان راوی: ای پرندگان کدام  پیام و شراب صبحگاهی، شما را مست کرده است که در این سحرگاه روی شاخه های بی برگ درختی که مدت هاست به خواب زمستانی رفته و در این گوشۀ ویرانه و متروک از درختان دیگر جدا مانده است، با شادی و سرور و خوشحالی می رقصید و آواز می خوانید؟

خوشا، دیگر خوشا حال شما، امّا
سپهرِ پیرْ بد عهد است و بی مهر است، می دانید؟₎₎

معنی شعر: خوش به حال شما اما می دانید که روزگار نامرد و نامهربان است.

₍₍کدامین جام و پیغام؟ اوه
بهار، آنجا نِگَهْ کن، با همین آفاقِ6 تنگِ خانۀ تو باز هم آن
.                                                              [کوهها پیداست.

معنی شعر: پرندگان در جواب می گویند: کدام جام  و پیام، آه (اندوه و گله و شکایت). بهار، آنجا را نگاه کن. از پنجرۀ کوچک خانه تو هم آن کوه ها پیداست.

شِنِلْ7 بَرْفینِه شانْ8 دستارِ گردنْ9 گشته، جُنْبَدْ، جنبشِ بِدْرود.

معنی شعر: ادامه جواب پرندگان: برف روی کوه، دارد آب می شود. (در زمستان تمام کوه پوشیده از برف است و برف روی کوه به شنل تشبیه شده است. انگار که کوه یک لباس و روانداز سفید به تن کرده است. هنگام بهار برف های کوه آب می شود و برف فقط در گردن کوه و نزدیک قله وجود دارد. شاعر این کم شدن حجم برف را به شال گردن تشبیه کرده است که فقط دور گردن آویزان می شود)

زمستان گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش،
بهار آنجاست، ها، آنَکْ طلایه یْ10 روشنش ، چون شعله ای
                                                                                       [در دود.

معنی شعر: ادامه جواب پرندگان: درحالی که به نظر می رسد شهر در سایه تیره و سرد ابرهای زمستانی پوشیده شده است، ولی انگار اولین نشانه های آمدن بهار (مانند شعله ای در دود که شعله واضح نیست ولی روشنایی اش دیده می شود) پیداست.

بهار اینجاست، در دلهای ما، آوازهای ما
و پروازِ پرستوها11 در آن دامانِ12 ابرآلود.

معنی شعر: ادامه جواب پرندگان: بهار همین جا و در همین نزدیکی است. بهار در دلهای ما است. بهار در آوازها و سرودهای ماست. پرواز پرستوها در اطراف در این  هوای ابری هم نشانه بهار است.

هزاران کاروان از خوبترْ پیغام و شیرین ترْ خَبَرپویان13 و
.                                            [گوشِ آشنا جویان
تو چِشِنُفْتی14 به جز بانگِ خروس و خر
در این دهکورِ15 دور افتاده از معبر16؟₎₎

معنی شعر: ادامه جواب پرندگان: در این ده متروک و ویرانه، تو از این همه خبر خوب و شیرین بهار به جز قوقولی قوقویِ خروس و عَرْعرِ خر چه شنیدی؟

– ₍₍ چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوگ17 می گِرْیانَدَتْ ای ابرِ شبگیرانِ18 اسفندی؟

معنی شعر: از زبان راوی: ای ابر سحرگاهی، کدام مصیبت و غم و ماتم، باعث شده که بباری ( شاعر بارش باران را گریه ناشی از غم و اندوه ابر تصور کرده است)

اگر دوریم اگر نزدیک
بیا با هم بِگِرییم ای چو من تاریک₎₎.

معنی شعر:از زبان راوی: ای ابر سحرگاهی، اگر از هم دوریم یا نزدیک، حال من هم مثل توست. من هم تیره و تار و غمگینم. بیا تا با هم گریه کنیم.

فهرست مطالب