نيما یوشیج ميگويد: شعر نشانهي يك زندگي عالي و خيلي بشري است، ولي در نظر داشته باشيم كه وزن و قافيه فقط نمايندهي اين فضيلت نيست.
دغدغهي عجيب دروني نيما كمكي بزرگ به شعر او ميكند و در جايي مينويسد: زياد فكر نكنيد كه هنر براي هنر است يا مردم. هنر براي هر دوي آنهاست و بالاخره رو به مردم ميآيد، زيرا از مردم به وجود آمده و با مردم سرو كار دارد. فقط مواظب باشيد كه چه چيز شما را مجبور به گفتن ميكند. گفتههاي شما براي چه و براي كيست و براي كدام منظور لازم و ممتازتري و از نبودن آن چه كمبودي براي ملت شما حاصل ميشود.
همين نوع تفكر مضامين شعري وي را ميسازد و تاثير شگرف بر شكل و فرم آثار او نيز ميگذارد. شايد موفقيت شعري او و برقراري ارتباط خوانندگان شعرش با شعر وي كه البته در خيلي مواقع سختي زبان او نيز خواننده را از دريافت لحظهاي شعر باز ميدارد، عبارت خاص او در باره شعرش باشد كه: مايهي اصلي اشعار من رنج است و به عقيده من گويندهي واقعي بايد آن مايه را داشته باشد، من براي رنج خود و ديگران شعر ميگويم.