آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
---|
.
.
غزل 279 حافظ با خوشا شیراز و وضع بیمثالش آغاز می شود. وزن غزل خوشا شیراز و وضع بیمثالش ، مفاعیلن مفاعیلن فعولن (بحر هزج مسدس محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 279 استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی غزل و لغات
متن غزل 279 حافظ
خوشا شیراز و وضعِ بیمثالش!
خداوندا، نگه دار از زَوالَش!
زِ رُکْنآبادِ ما صد لَوْحَشَ الله!
که عمرِ خِضْرْ میبخشد زُلالش
میانِ جعفرآباد و مُصَلّا
عَبیرآمیز میآید شِمالَش
به شیراز آی و فِیْضِ روحِ قُدْسی
بجوی از مردمِ صاحِبْکَمالَش!
که نامِ قندِ مِصْری بُرْد آنجا
که شیرینان ندادند اِنْفِعالَش؟
صبا! زان لولیِ شَنْگولِ سَرْمَست
چه داری آگهی؟ چون است حالش؟
گر آن شیرینپسر خونم بریزد
دلا، چون شیرِ مادر کن حلالش!
مکن از خواب بیدارم، خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش!
چرا حافظ، چو میترسیدی از هِجْر
نکردی شُکْرِ ایّامِ وِصالش؟
→ غزل شماره 278: شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش
← غزل شماره 280: چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش
دکلمه غزل 279 حافظ
دکلمه غزل خوشا شیراز و وضع بیمثالش با صدای استاد محمدعلی حسینیان
شرح و تفسیر غزل 279 حافظ
خوشا شیراز و وضعِ بیمثالش!
خداوندا، نگه دار از زَوالَش!
خوشا: [ خَ / خُ ] صوت است به معنای مرحبا ، بسیار خوش
بی مثال: [ مِ ] بی مانند . بی نظیر
زوال: [ زَ ] نیستی . نابودی . فناء
معنی بیت: شهر شیراز با آن موقعیت بی نظیر و بی مانندش چه خوش و خوب و خرم است. خدایا شیراز را از نیستی و نابودی و فنا نگه دار.
زِ رُکْنآبادِ ما صد لَوْحَشَ الله!
که عمرِ خِضْرْ میبخشد زُلالش
رکن آباد: [ رُ ] دهی از دهستان حومۀ بخش سروستان شهرستان شیراز است که سکنه ٔ آن 100 تن است و آب آن از قنات می باشد و محصول عمده ٔ آنجا غلات و تنباکو است
لوحش الله: [ لَ وْ حَ شَ لْ لَ ] مخفف لا اوحشه الله است به معنای خداوند بی گیاه و مردم نیابد آن را یعنی پیوسته آبادان باد و مجازا به معنای چشم بد از آن دور باد
عمر خضر: [ عُ رِ خِ ] منظور عمر جاویدان است که حضرت خضر پیامبر با نوشیدن آن حیات به آن دست یافت
معنی بیت: خداوند قنات رکن آباد را از ویرانی در امان دارد و همواره آبادان بماند که هر که از آب زلال آن آن چون آب حیات است و هر که بنوشد از پاکی و خوشی به او عمر جاویدان می بخشد.
میانِ جعفرآباد و مُصَلّا
عَبیرآمیز میآید شِمالَش
جعفرآباد: [ جَ فَ ] ده کوچکی در اطراف شیراز است
مصلا: [ مُ صَ لْ لا ] زمین های حدفاصل آرامگاه سعدی و حافظ است که از آب قنات رکن آباد مشروب می شده است.
عبیرآمیز: [ عَ ] معطر، عطرآگین
شمال: [ شِ ] باد شمالی
معنی بیت: از میان جعفرآباد و مصلا، باد شمالی می وزد که بوی خوش و عطرآگینی را در مشام زنده می کند.
به شیراز آی و فِیْضِ روحِ قُدْسی
بجوی از مردمِ صاحِبْکَمالَش!
فیض: [ فَ / فِ ] بخشش . جود
روح قدسی: [ حِ قُ ] جان پاک، روح القدس . جبرئیل . روح فرشتگی در برابر روح حیوانی
صاحب کمال: [ حِ کَ ] فاضل . کامل . خداوند علم و ادب . دارای فضایل
معنی بیت: به شیراز بیا و به برکت مصاحبت و معاشرت با مردم فاضل و صاحب علم و ادب آن دیار به جستجوی فیض حیاتبخش روح القدس بپرداز.
که نامِ قندِ مِصْری بُرْد آنجا
که شیرینان ندادند اِنْفِعالَش؟
که: [ کِ ] چه کسی
قند مصری: [ قَ دِ مِ ] در قدیم قند مصری به مرغوب بودن شهره بوده است
شیرینان: دلبران و شاهدان شیرین کار و شهرآشوب
انفعال: [ اِ فِ ] شرمندگی . شرمساری . سرافکندگی
معنی بیت: هر کس در شیراز اسم قند مصری را ببرد، دلبران و شاهدان شیرین کار و شهر آشوب شیراز او را سرافکنده و شرمنده خواهند کرد که با وجود قند و شیرینی لب ما شایسته نیست که کسی نام قند مصری را بر زبان بیاورد
صبا! زان لولیِ شَنْگولِ سَرْمَست
چه داری آگهی؟ چون است حالش؟
صبا: [ صَ ] بادی که از مشرق می وزد و پیام آور بین عاشق و معشوق است
لولی: منسوب به لول که به معنی بی شرمی و بی حیائی باشد . مجازا به معنی شاهد سرودگوی زیبا
شنگول: [ شَ ] سرخوش نیم مست . بانشاط || شوخ و ظریف و زیبا
سرمست: [ سَ مَ ] سرخوش . مست
چون: چگونه
معنی بیت: ای باد صبا از آن دلبر و شاهد زیبای سرودخوان چه خبر داری؟ حالش چطور است؟
گر آن شیرینپسر خونم بریزد
دلا، چون شیرِ مادر کن حلالش!
شیرین پسر: [ پِ سَ ] مراد شاهد زیباست
معنی بیت: ای دل اگر آن شاهد و دلبر زیبا و شیرین سخن، خون مرا هم ریخت از او در گذر و چون شیر مادر خون مرا حلالش کن.
مکن از خواب بیدارم، خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش!
خیال: صورتی که در خواب دیده شود و یا در بیداری تخیل کرده شود
معنی بیت: تو را به خدا قسم مرا از خواب بیدار نکن که با رویای یار دور از اغیار بزمی دلپذیر دارم.
چرا حافظ، چو میترسیدی از هِجْر
نکردی شُکْرِ ایّامِ وِصالش؟
هجر: [ هِ ] راق، دوری، جدایی
معنی بیت: حافظ، تو که از فراق و دوری او در ترس و هراس بودی، چرا ممنون و شکرگزار روزگار وصل و دیدار نبودی؟
خوشا….?