بیان در مدیریت یکی از پایه ای ترین مهارتی است که مورد نیاز است. مدیری که نمی تواند خوب سخن بگوید و سخن خوب بگوید، با چالش های زیادی در سازمان خود روبرو می شود.

مدیران چه بر اساس مدل استبدادی، چه حمایتی، چه مراقبتی و یا با مدل مشارکتی عمل کنند، در هر حال قدرت سخنرانی و فن بیان در مدیریت، اساسی ترین توانمندی فردی آن ها در پیشبرد اهداف سازمان است.

 1- بیان در مدیریت، کلیدی ترین مهارت رهبری سازمانی

سخنرانی و فن بیان در مدیریت

..

رهبری سازمانی یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران است.(هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، بر این اعتقاد بود که تمامی مدیران، پنج وظیفه یا کار را انجام می‌دهند: برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل). رهبری هنر نفوذ کلام است. رهبری سازمانی با ایجاد ارتباط موثر انسانی بین سطوح سازمانی و ایجاد انگیزش در بدنه سازمان نسبت مستقیم دارد.

قسمت اعظم ارتباطات انسانی، ارتباطات کلامی است و زیرمجموعه ارتباطات کلامی انسانی، پنج ارتباط کلامی ویژه که شامل مذاکره، مباحثه،مناظره، گفتگو و سخنرانی است وجود دارد.

فلسفه، علمِ علم هاست و سخنرانی، آموزشِ آموزش هاست

سخنرانی عالیترین نوع ارتباط کلامی انسانی است و مدیرانی که قدرت سخنوری دارند در سایر حوزه های ارتباط کلامی هم صاحب مهارت هستند. همانطور که فلسفه علمِ علم هاست، سخنرانی آموزشِ آموزش هاست. نقص سخنرانی و فن بیان در مدیریت می تواند منجر به آسیب های جدی سازمانی و کاهش قدرت رهبری مدیران سازمان شود.

سخنرانی و فن بیان در مدیریت به این معناست که مدیر بتواند موضوعات و مسائل را آنچنان که خود می فهمد و درک می کند به بدنه سازمان منتقل کند. در سازمان هایی که مشاور مدیران بوده ام در اکثر موارد با این نقص مواجه بودیم که مدیران نمی توانستند مضامین ذهنی خود را تبدیل به محتوای سخنرانی کنند و مطالب را چنان گردآوری و ارائه کنند که قابلیت تاثیرگذاری و رهبری بدنه سازمان را داشته باشد.

در اغلب موارد وقتی موضوعات از مدیریت به بدنه سازمان منتقل می شد با سوءتفاهم ها و سوءبرداشت های زیادی همراه بود. نتیجه کار معمولا غیر از آن چیزی بود که مدیران در ذهن داشتند.

2- بیان در مدیریت، مهمترین ابزار ایجاد انگیزه در بدنه سازمان

فن بیان در مدیریت

..

ماری پارکر فالت که پیشرو مدیریت مشاوره‌ای در دنیای صنعتی بود، اعتقاد داشت مدیران باید به ایجاد انگیزه در کارمندان برای ارتقای عملکرد شغلی اقدام نمایند. مدیران و رهبران سازمانی باید خداوندان ایجاد انگیزه های روحی و روانی در بدنه سازمان باشند. این مهارت جز از طریق سخنرانی و ترغیب و تشویق و تهییج کارمندان امکان پذیر نیست.

تجربه به من نشان داده است که پاداش های مالی هرگز نمی توانند جایگزین انگیزه های روحی و روانی شوند. انگیزه های مالی کارکرد موقت و محدود دارند. صرفا کسانی که را دچار بحران های مالی هستند و یا به اصطلاح برخی در کف هرم مازلو قرار دارند را در بر می گیرد. ولی هرگز انگیزه های مالی نمی تواند و یا به ندرت می تواند روی افراد حرفه ای و متخصص سازمانی تاثیرگذار باشد.

یکی از مهمترین قالب های سخنرانی، قالب سخنرانی انگیزشی است که مدیران و رهبران سازمانی باید در این قالب به مهارت کافی و وافی برسند.

3- بیان در مدیریت و اداره جلسات

..

در اغلب موارد برگزاری جلسات سازمانی به دلیل عدم مهارت سخنرانی در مدیریت، یا توام با تنش و درگیری است و یا به شدت کسل کننده است. اگر تجربه کار در سازمان ها و شرکت ها را داشته باشید حتما با این مسئله برخورد داشته اید. به دلیل کیفیت بسیار پایین جلسات، هر زمان که اسم جلسات کاری به میان می آید، خستگی و بی حوصلگی اولین برخورد افراد است.

در بسیاری از موارد مشاهده کرده ام که حتی این جلسات مدیریتی و سازمانی باعث استرس بدنه سازمان می شود. عدم توانمندی مدیران در اداره جلسات، مباحثه هایی که به مناظره و جدل ختم می شود، سرانجام بدنه سازمان را به این نتیجه می رساند که بهتر است مشارکت خود در جلسات را محدود به تایید نظرات مدیران کنند تا دچار عواقب تصمیم گیری های احساسی و ناهنجار آنان نشوند.

خاطرم هست در یکی از جلسات سازمانی شرکت داشتم که دلیل برگزاری جلسه خطایی بود که یکی از مدیران اجرایی انجام داده بود و بر خلاف منشور اخلاقی سازمان، ارتباط نامناسبی با یکی از مشتریان برقرار کرده بود. وقتی مدیرعامل شروع به سخنرانی کرد چنان با خشم و عصبانیت و با چنان زبان تهدیدی نسبت به این موضوع حرف زد که باعث کدورت تمامی مدیران و کارمندان شد. گو اینکه به خاطر خطای دیگری، آن ها بودند که مورد مواخذه و بازخواست قرار می گرفتند.

نتیجه آن ایجاد کدورت و ناراحتی بیشتر مدیران و کارمندان از مدیرعامل شد و جالب بود تا هفته ها هر زمانی که من در مورد آن موضوع با کارمندان و مدیران صحبت می کردم، اساسا اصل موضوع که خطای آن مدیر بود به فراموشی سپرده شده بود و همه از برخورد بسیار نامناسب و لحن توهین آمیز مدیرعامل صحبت می کردند.

 4- کاریزمای مدیریت بدون سخنرانی در مدیریت امکان پذیر نیست

فن بیان در مدیریت

..

یکی از مهمترین نظریات ماکس وبر، تمایز بین دو مفهوم عقلایی و عاطفی در بروز رفتار بود. او در بعد عقلایی، مفهوم دیوانسالاری و در بعد عاطفی، مفهوم کاریزماتیک را ارائه کرد. مفهوم دیوانسالاری یا بوروکراسی به معنای سیستم کارکرد عقلانی و قانونمند است که مارکس وبر برای اولین بار آن را در مورد سازمان های بزرگ اداری و مقامات اداری به کار برد.

کاریزماتیک کلمه ای با ریشه یونانی به معنای موهبت است. در معنای امروزه کاریزماتیک به معنای فرمندی و فرهمندی و در یک کلام جاذبه استثنایی است. رهبری کاریزماتیک قدرت الهام بخشی به پیروان خود را دارد و رابطه ای بدون اعمال زور و پاداش های مالی با اطرافیان خود برقرار می کند.

یکی از اثرگذارترین ویژگی خاص رهبر کاریزماتیک، قدرت سخنوری اوست. در تاریخ زیست انسانی هرگز هیچ ابزاری قدرتمندتر از کلام برای نفوذ به قلب و روح آدم ها وجود نداشته است. سخنرانی در مدیریت می تواند یک مدیر را تا نهایت قدرت اثرگذاری پیش ببرد.

مسئله مدیران فقط قدرت مالی سازمان نیست. فراموش نکنید که فضیلت، فرای ثروت، است. همه مدیران در اوج موفقیت های حرفه ای، به شدت تمایل به فضیلت، فرهیختگی و قدرت اثرگذاری روی دیگران را دارند. این امر جز با آموزش سخنوری در مدیریت، امکان پذیر نیست.

5- سخنرانی و فن بیان در مدیریت چیست؟

فن بیان در مدیریت

سخنرانی در مدیریت، توانمندی در ارائه سخن به منظور رهبری است. در واقع هر جایی که مدیر از سخن و کلام خود استفاده می کند تا روی کارمندان خود تاثیر بگذارد و آن ها را قانع کند که به مسیری بروند که مدِّ نظر خودش است، مدیر مشغول سخنرانی است.

سخنرانی در مدیریت به معنای استفاده از کلام قدرتمند و قدرتمندی در کلام  برای ترغیب، تشویق و تهییج کارمندان است.

آموزش سخنرانی در مدیریت، بنیادی ترین آموزشی است که باید مدیران از آن برخوردار باشند. همانطور که فلسفه، علمِ علم هاست، سخنرانی، آموزشِ آموزش هاست. تمامی مهارت های مدیریتی در کلام است که تبلور می یابد. مدیری که صاحب کلام نیست، نه سخن خوب می گوید نه خوب، سخن می گوید، با مدیریت و رهبری سازمان، فرسنگ ها فاصله دارد.