چگونه با سیاست صحبت کنیم ؟

چگونه با سیاست صحبت کنیم؟

تدبیر و خردورزی

در بسیاری از مواقع سخنوران مبتدی و ناشی هنگام سخنرانی به خاطر گفتن جمله ای ناروا و غلط باعث می شوند که منفعتی بزرگ از دست برود یا یک ضرر بزرگی ایجاد شود. حتی خیلی از مواقع ، این سخنوران مبتدی دوستیِ چندین ساله را تبدیل به دشمنی می کنند. به طور کلی با دو واژه و یا با دو اصطلاح اساسی همراه هستیم : اولی تدبیر و دومی خردورزی

تدبیر :

تدبیر یعنی دوراندیشی. کما اینکه بسیاری از بزرگان همیشه توصیه کردند که وقتی می خواهید سخنی را مطرح کنید، ابتدا به آن فکر کنید. یعنی اول به آن سخن فکر کنید و بعد سخنرانی کنید. چون وقتی که تیر سخن از چله کمان رها می شود، دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت. سخنان دیگر گفته شده اند و کاری از دست سخنوران بر نمی آید. لحظه ، لحظه ی زنده است و مانند برنامه های زنده تلوزیونی، دیگر نه قابل تصحیح است و نه قابل حذف کردن. فقط می توان بعد از برنامه به آن تذکر داد. بنابراین مسئله تدبیر به معنای دوراندیشی کردن در سخن و سخنرانی بسیار مهم و ضروری است . سخنوران حرفه ای به گونه ای سخن می کویند که بعد از سخنرانی و سخنوری، تذکر و اخطاری دریافت نکنند.

خردورزی :

دومین نکته مهم مسئله خردورزی است که برای سخنوران حرفه ای ، حتی از تدبیر هم مهم تر است . چرا؟ چون بسیاری از افراد اصلا دقت لازم را ندارند که چرا باید سخنی را مطرح کنند؟ چرا من باید الان این حرف را بگویم؟ چرا باید این خاطره را تعریف کنم؟ چرا باید این مثال را بزنم؟ چرا باید این شوخی را انجام دهم؟ خردورزی به این معناست و سخنوران حرفه ای کسانی هستند که هر آن چه می گویند و هر آن چه نمی گویند بر اساس هدفی است. یعنی بیان آن الزامی دارد، ضرورتی دارد که چه بگویند یا چه نگویند. پس این نکته در سخنرانی بسیار مهم است.

شعر بهار

به قول مرحوم بهار ، که جمله زیبایی دارد و  می گوید

 سخن جز به آیین دانش مگو

 که نزد شهان باشَدَت آبرو

یعنی چه؟ جمله بسیار دقیق و ظریفی است , می گوید : سخن جز به آیین دانش مگوی . اگر می خواهی حرف بزنی و سخنی بگویی و سخنرانی و سخنوری کنی ، حتما این حرف و سخن و سخنرانی باید مبتنی بر یک محتوای صحیح و معتبر، یک اصول و دانش و تخصص و فهم عمیق و دقیقی باشد. سخنوران بزرگ بدون داشتن شناخت عمیق و دقیق نسبت به موضوع سخنرانی هر حرفی را نمی زنند. سخنوران حرفه ای با سیاست و با کیاست سخنوری می کنند.

 مصرع دوم جالب است . می گوید ” نزد شهان باشدت آبرو ” . نمی گوید که سخن جز به آیین دانش مگو که نزد مردم عادی آبرو داشته باشی. نزد شهان، نزد کسانی که اهمیت دارند. اگر می خواهید نزد آدم های مهم اعتبار داشته باشید، اگر می خواهید سخن و کلام شما، خطابه و سخنرانی شما ، برای آن ها سند باشد و به آن سخن استناد کنند ، حتما باید سخنتان مبتنی بر فهم درست ، دانش عمیق ، تجربه ارزنده و تخصص مقبولی باشد.

شعر فردوسی

این اتفاق برای چه کسانی حاصل می شود و چه کسانی می توانند به این موقعیت دست پیدا کنند؟

کسانی که هر حرف و سخنی را نمی گویند و به تعبیر من زیاده گویی نمی کنند. به قول فردوسی بزرگ که می فرماید:

که بر انجمن مرد بسیار گوی         بکاهد به گفتار خود آبروی

کسی که زیاد حرف میزند مجبور است هر چیزی را دستمایه سخنانش قرار دهد. هر حرفی و هر نکته ای را بگوید. چه بسا در خیلی ازمواقع، به خاطر گفتن مسائل شخصی به دیگران که اصلا لزوم و ضروری نداشته است، باعث ریختن آبرو و حتک حیثیت و از بین رفتن حرمت خود شده ایم و دیگران نسبت به ما ذهنیت غلط پیدا کردند. فرض های بسیار منفی در ذهنشان ایجاد شده است. بنابراین لطف کنید و به این نکات توجه کنید و در رعایت و مراعات آن بکوشید.

دو نکته مهم

اول اینکه : تدبیر و دور اندیشی و خرد ورزی را مدنظر قرار دهیم و بدانیم که اگر میخواهیم حرف و سخنی را  بگوییم، به این موضوع بیاندیشیم که این سخن و کلام می تواند چه عاقبت و فرجامی داشته باشد و چه مشکلات و معضلاتی را رقم بزند و چه حسرت و پشیمانی را در دل بکارد.

دوم اینکه : اینکه حتما حواسمان باشد و دقت کنیم که ببینیم الزام سخن گفتن سخنرانی کردن در این لحظه چیست؟ الان من این حرف را بزنم و این سخن را بر زبان برانم، به چه چیزی کمک می کند؟ آیا من را به هدفم نزدیکتر می کند؟ آیا باعث می شود که من نزد دیگران اثرگذار باشم، اهمیت پیدا کنم،  و نکته مهم تر که الان بحث کردم این که، کم حرف بزنیم و وقتی لازم است حرف بزنیم. کلام و سخن را مبتنی بر دانش و دانسته و فهمی عمیق و دقیق ارائه کنیم.

  گفتار لفظی :

حالا در بحث های گفتاریِ لفظی هم ، رعایت نکاتی مطمع نظر است .

پس اول بحث محتوایی کردیم ، بحث ذهنی کردیم که بدانیم چه چیزهایی را نباید به سمتش رفت و چه کلامی را نباید بر زبان آورد و دوم این که می خواهم بحث را یک مقدار، کلامی و لفظی کنیم. از این بابت که سخنوران با سیاست معمولا کلی گویی را بر جزئی گویی ترجیح میدهد، البته نه همه موارد.

هر قدر که شما با ریزبینی و جزئی بینی بیشتر سخن بگویید و اظهارنظر کنید، سخن و کلام شما متقن تر و مطمئن تر به نظر می رسد. این امر از یک سو مزیت دارد ولی از سوی دیگر برای سخن و سخنرانی شما محدودیت ایجاد می کند به این معنا که دیگر سخن و سخنرانی شما قابل تفسیر نیست.

از آنجا که دنیای سیاست همه چیز در حال تغییر است، سخنوران با سیاست سعی می کنند تا آنجا که امکان دارد از جزئی گویی پرهیز کنند و به کلیات اکتفا کنند.

  خردمندی :

مواقعی که ما احساس می کنیم اگر حرفی را خیلی دقیق یا خیلی جزئی و مشخص ارائه کنیم، احتمال دارد برای ما تعهدی به وجود بیاورد و یا احتمال دارد برای ما بار و زحمتی ایجاد کند.

پس خردمندی اقتضا می کند که کلی تر حرف بزنیم. مثلا میگوید به طور کلی، اگر ما، نکته دومش اینجا است. بیشتر جملات سخنوران حرفه ای شرطیست. سخنوران حرفه ای سعی می کنند با اگر و اما حرف بزنند.

مثلا می گوید که اگر من در این لحظه این کار را انجام دهم،  شما می توانید فلان کار را برای ما انجام بدهید؟ ببینید لزوما نگفت این کار را انجام می دهم یا نمی دهم. قصد او این بود که مزه دهان طرف مقابل را متوجه شود. ضمنا تعهدی هم برای خودش ایجاد نکرده است. در خیلی از مواقع در هنگام سخن گفتن میتوانیم جنبه های اصلی مسئله را مدنظر قرار بدهیم. به طور مثال بگوییم که چنین کاری وقتی صورت بگیرد می تواند چه پیامدهایی داشته باشد و یا حتی می تواند چه فوایدی داشته باشد. زمانی که این به این صورت به بحث می پردازیم، طرف مقابل عملا از ما حرفی را نمی شنود که بتواند با استناد به آن، تقابل ایجاد کند و رو در روی ما بایستد. پس اگر می خواهیم بدانیم باید در ابتدا حرف و کلام و سخن را مزه مزه کنیم و جوانب آن را بسنجیم. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که الزام و ضرورت بیان این کلام و سخن چیست؟ و نکته مهم تر این که حرفی نزنیم که زحمت و تعهد به وجود بیاورد.  سعی کنیم اگر حرفی می زنیم، به صورت کلی بیان شود که بتوان از آن تفاسیر مختلف ارائه کرد و توجیهات متفاوت هم آورد.

  صحت منبع کلام  :

البته سخنوران حرفه ای اگر هم جایی نیاز داشته باشند که حرف جزئی و دقیق بزنند ، آن را بیان می کنند . فقط قبل از بیان از صحت کلام و منبع آن اطمینان پیدا می کنند. حرف و سخن جزئی را باید با پیش بینی های قبلی و بررسی و برنامه ریزی از پیش تعیین شده و طرح شده انجام دهید. یعنی سخنوران حرفه ای که دقیق حرفی را می زند و مشخصا اعلام نظر می کند، به این معنا است که آن ها این سخن و رای و نظر را از قبل بررسی کرده اند و با مشورت و تدبر و تامل، آن را بیان می کنند. اینطور نبوده است که تصادفی در جلسه ای وارد شوند و حرفشان را بزنند.  اصلا به طور کلی بگویم که سخنوران مبتدی همیشه مشکلشان در حرف زدن این است که نگاهشان به سخن و کلام، مبتذل و پیش پا افتاده است. احساس می کنند می توانند بدون برنامه ریزی وارد جلسه ای شوند و حرف بزنند. اینکه بعد از گفتن ، چه اتفاقاتی رقم می خورد و چه عواقبی دامنگیر خودشان و دیگران می شود را اصلا در نظر نمی گیرند.

آمادگی قبلی برای سخنرانی

 سخنوران درجه یک دنیا که در فضاهای ارتباطی به نتایج بزرگی دست پیدا می کنند، کسانی هستند که حرف ها و سخنرانی هایشان را از قبل برنامه ریزی می کنند و در سخنرانی و سخنوری ، هر مطلبی را نمی گویند، هر رفتاری را  مرتکب نمی شوند، هر قولی را نمی دهند و هر تعهدی را به وجود نمی آورند. بنابراین کلام و سخن و سخنرانی را سطحی و مبتذل نبینید. سخن دقیقا به مانند تیغی است که از طرفی می تواند دیگران را بِبُرَّد، یعنی شما را به هدفتان برساند و از طرفی می تواند خود شما را هدف قرار دهد و شما را بِبُرَّد.

از ره حرف بُوَد رنجش مردم صائب    کس ندیدیم که دشمن شود از خاموشی

خود حرف رنجیدگی ایجاد میکند و می تواند بسیاری از معضلات و مشکلات را ایجاد کند.

صائب تبریزی بیت زیبایی دیگری با این مضمون سروده است که می گوید:

هر که را تیغ زبان نیست به فرمان صائب

عاقبت کشته شمشیر زبان می گردد

 در این بیت، صائب، زبان را به تیغ تشبیه می کند. هر که را تیغ زبان نیست به فرمان که ضرب المثل معروف

“زبان سرخ سرِ سبز می دهد بر باد” را به ذهن متبادر می کند.

مطلق سخن نگویید، متقن سخن بگویید

یکی از مهمترین آداب با سیاست صحبت کردن این است که در هیچ موضوعی مطلق و قطعی سخن نگویید. از آن جا که در جهان امر مطلقی نیست و یا اگر هم هست صحبت کردن و سخن گفتن در مورد آن دشوار است. سخنوران حرفه ای می دانند که باید همیشه در سخن گفتن هود به صورت جهان شمول صحبت نکنند و در گزاره هایی که بیان می کنند از سورهای کلی مانند هر، هیچ، همه و … به ندرت استفاده می کنند. برعکس سورهایی چون برخی، بعضی، اکثرا، غالبا، حداقلی و … می تواند باعث تفسیرهای متفاوت شود و دست سخنران را برای توضیح و توجیه باز می گذارد. وقتی شما از سورهای کلی استفاده می کنید کافی است مخاطب شما فقط یک مثال نقض بیاورد تا درستی سخن شما ابطال شود. پس مراقب باشید و در سخن گفتن همیشه از سورهای وجودی و جزئی استفاده کنید به جای سورهای کلی.

کنترل احساسات در سخن گفتن

از مهلک ترین و مخرب ترین موارد در با سیاست صحبت کردن این است که شما اسیر احساسات خود بشوید. یک قاعده ساده و طلایی را به یاد داشته باشید. در ارتباطات کلامی کسی که اسیر احساسات می شود و صدای خود را بالا می برد بازنده گفتگو است. کسی در عرصه سخن و گفتار صاحب سیاست است که بتواند بر احساسات خود مسلط باشد. اگر در اوج خشم بتوانید با متانت و وزانت و در اوج آرامش بتوانید با خشم سخن بگویید، با سیاست صحبت کرده اید. با سیاست صحبت کردن یعنی وجود عنصر آگاهی در ارتباطات کلامی. قاعده طلایی دیگری را به یاد داشته باشید. در هر ارتباط کلامی، هر آنچه که آگاهانه می گویید سیاستمدارانه است. اگر حرفی زدید و یا رفتاری کردید که پشت آن آگاهی نبود و صرفا یک واکنش و بروز احساس بود، حتی اگر نتایج درخشانی هم داشته باشد قطعا بدانید که سیاست مدارنه نبوده است.

زبان بدن در با سیاست صحبت کردن

برای اینکه نزد دیگران آدم با سیاستی جلوه کنید باید مراقب زبان بدن خود هم باشید. اصولا واژه سیاست همیشه با نوعی پنهانکاری همراه است.  حرکات شدید دست و پا و همچنین تغییرات شدید در چهره باعث می شود نظر دیگران نسبت به شما به عنوان کسی که صاحب سیاست در کلام است تغییر کنید.

بیش از اندازه خشمگین نشوید و همچنین بیش از اندازه خوشحال و خندان نباشید. هم سنگین و رنگین بخندید و هم موقرانه عصبانی شوید. از زبان بدن هایی که نشانه صمیمیت و نزدیکی بیش از حد است و همچنین از زبان بدن هایی که گارد دفاعی و بسته دارند و نشانه عدم تمایل به ارتباط است هم دوری کنید. برعکس از زبان بدن هایی که نشانه تفکر و اندیشیدن و است و باعث می شود شما متفکرتر از آنچه هستید به نظر برسید استفاده کنید.

مهارت های فن بیان

سخنوران پیشنهاد می کند جهت یادگیری دقیق تر و عمیق تر، مطالب مرتبط با مهارت های فن بیان را به ترتیب زیر مطالعه کنید:
فهرست مطالب